دوباره شروع شد!!!! این جانوران وحشی به مردم و دولت‌های جهان قول داده بودند که دیگر ازین کارهای وحشیانه که جد و آباداشان انجام‌ دادند نخواهند کرد!!!!! هنوز مهر تو پاسشان خشک نشده دوباره سر بریدن و تیرباران و گردن زدن و انگشت قطع کردن در ملاعام را شروع کردند!!!!! اروپا و آمریکای جنوبی و شمالی از دست این وحوش راحت شدند!!!!! حالا چندتا این ارازل و اوباش و اختلاس گر و قاتل و قاچاقچی پدوفیل دزد و فاسد که فرزندان خود را به غرب برای عشق و حال فرستادند به جهنم! مقصر اصلی هم خود دولت‌های غربی هستند و فکر کردند که اینها نخودی هستند!!!!! خلاصه جون تو جونشون کنید طالبان و آخوند و ملا و القاعده و داعش و ...هستند دیگه!!! کاریش نمی شود کرد!!!!!!

چی شد که فکر کردین طالبان تغییر کرده؟ مومن و تغییر؟ کسانی که از وقتی چشم باز کرده تنها خشونت و خشونت و زن ستیزی و قربانی کردن انسانیت برای الله ای که تشنه ی خون است و هرگز سیر نمی شود. کسانی که در زندگی هرگز و هرگز چیزی به نام عشق و دوست داشتن و دوست داشته شدن را نه تنها درک نکردند بلکه با آن ستیزی پایان ناپذیر دارند. تک تک این آدمها از روزی که توانستند روی پاهای خودشان بایستند از آغوش خانواده به غارها برده شده و برای رضایت الله توسط پدر به دست کسانی سپرده شدند که خود سالها قبل چنین سرنوشتی را تجربه کرده بودند. کسانی که در یک کلمه نفرت متحرک هستند و قرار بود این کودکان را هم از آن سرریز کنند. فکرش رو بکنید برای بیش از پانزده سال روزی شانزده ساعت قرآن بخوانند بخصوص آیات جهاد و قتال و همچنین روایات و احادیث مربوط به جهاد و ثواب بی حد کشتن و کشته شدن در راه الله، جنت و حوری ها و غلمانهایی که منتظر مجاهدین فی سبیل الله هستندبشنوند و بخوانند و جز این هیچ چیز دیگری از زندگی نشوند و نبینند. البته که تجاوز توسط مجاهدین مسن‌تر که گویا با الله توافق کردند که این کودکان را نقدا بجای غلمان های بهشتی به عنوان پاداش کشتار کفار قبول کنند تا به جنت بروند و حوری ها و غلمانهای نسیه را نقد کنند‌. فیلم های بسیاری از این کودکان و نوجوانان و جوانان وجود دارد که توسط خبرنگاران و افراد کنجکاو در مورد زندگی اینگونه های نادر که نام خودشان را مجاهدین و طالبان الله وجود دارد که یک نکته ی بارز، وحشتناک و مشترک دارد آن هم این که می توانید درتمام این فیلم‌ها به وضوح اشتیاق و شور و شعف را در چشمان و صورت این افراد وقتی از قتل و کشتار کفار و شهادت و انتحاری صحبت می شود ببینید. کسانی که با اشتیاق می‌گویند حاضرن به راحتی آب خوردن بکشند و با بی قراری برای رسیدم به فاحشه خانه ی الله یا همان جنت کشته شوند. کسانی که از وقتی توانستند بفهمن و صحبت کنند از جنس مخالف جدا شدند و در کنار آموزش برای تبدیل شدن به ماشین های کشتار بی رحم به ماشین های تجاوز و زن ستیزی نیز تبدیل شوند. آموزش‌هایی که زنها را بردگان و یاران شیطان می داند و هرگونه تجاوزی در حق و حقوق آنها و آزار و اذیت آنها ثواب دارد و به آنها یاد می دهند که زن ها شبیه به انسان هستند ولی صرفا شبیه هستند اما در واقع یاران شیطان و وسیله ی لذت مرد و زاییدن نسل بعدی مجاهدین هستند و بس. در یک معامله ی کثیف و کاملا منفعت طلبانه و بر ضد انسانیت و انسان‌ها بین این جانوران بربر و جانوران خوش پوش تر و مدرن‌تر که نقطه ی مشترکشان این است که کوچکترین اهمیتی به انسانها و انسانیت نمی دهند سرنوشت میلیون ها زن و کودک را با دست بربرها سپردند و به دنیا هم اعلام کردند که این جانوران تغییر کردند و بهتر شدند و دیگر خطری برای انسانیت و انسانها ندارند پس می توانند سرنوشت میلیون انسان را با دست بگیرند با میلیاردها دلار اسلحه های فوق مدرن. تمام اینها یک طرف و اینکه هنوز هم هستند کسانی متقاعد شده اند که این جانوران تغییر کردند و از شنیدن اینگونه اخبار متعجب می‌شوند!

سعدی بزرگ می فرماید: اصـــل بد نیـــــکو نـــگردد زانکه بنیـــــادش بد است تـربــیت ، نــا اهــل را چون گـــردکان بــر گـنبد است مـــایــه اصـل و نــــسب در گــــردش دوران زر است دائــــما خون میخورد تیـــغی که صاحب جوهر است گر که بــــینی ناکـــــسان بالا نشینند عیــب نیست روی دریـــــــا خـــــس نشیند قــعر دریا گوهر است کـره ی خــــــر از خــریت پــیش پــیش مـــــادر است کــره ی اسـب از نـــجابت در خــــفای مـــــادر است شه اگـــر مسکین شود چون مرغ بی بال و پر است جـــــــــملگی دیوانه خوانندش اگر اســــــکندر است آهــــن و فـــــــــــــولاد از یــــــــک کوره گر آیند برون آن یکی شمشیــــــــر گردد وان دگر نعل خر است شـــــــــصت و شاهـــــد هردو دعوای شاهی کنند پس چـــــرا انگشت کوچــک لاــــــیق انگشتر است دود اگـــــــر بالا نشیند کســــر شــان شعله نیست جــــای چشم ابرو نگـیرد گـــرچـه او بالاتـــــــر است سعدیــــــــا گو عیب خـــــود را و مـــــــــگو عیب دگر هـــــــرکه عیب خـــــویش گــوید از همه بالاتر است من لبـــــاس کهنه می پوشم که بی درد سر است آستیـــــــــــــن کوته بود چین و چروکش کمتر است