اهل دزفول است ولی در اهواز بزرگ شده؛ چشمهای سبزش را برای چند لحظه میبندد و دوباره باز میکند و میگوید، همان ده سال پیش باید جمع میکردیم و میرفتیم شمالی، تهرانی، جایی. دیگر نمیشود اینجا نفس کشید، آب برای خوردن نیست، برق برای تحمل گرمای هوا نیست و قیمت مواد غذایی هم سرسامآور است. میگوید همان وقت که همه خانواده پدریاش هرچه داشتند را فروختند و رفتند تهران، آن ها هم باید...
← برای متن کامل، اینجا کلیککنید.