فصل بهار در یک دهکده کارگران معدن. در انتهای کوچهای بنبست دختری نوجوان و خجالتی سعی میکند برهیجانش مسلط شود. او رو به روی خانهای ییلاقی ایستاده که جز یکچیز، خانهای کاملاً معمولی محسوب میشود. مکان غرب اسکاتلند است و زمان سال ۱۹۸۷. اینجا ناحیهای است متکی بر منابع آهن و زغالسنگ و طبعاً حوزهای که حضور حزب کارگر در آن بسیار قوی است. اما از این خانه بهجای پوسترهای قرمزرنگ...
← برای متن کامل، اینجا کلیککنید.