آدم‌ها
به بهانه روز جهانی کارگر؛ داستانی از یک معدن و «آدم‌ها»ی مرتبط با آن: «طبق عادتِ همیشگی‌ام ایستاده بودم روبه‌روی ساختمان مهندسی تا بالاآمدن کارگرها را ببینم و خاطرم جمع شود که همه‌چیز روبه‌راه‌ است. خسته و گرسنه با سروصوت و هیکل سیاه از تونل‌ها بالا می‌آمدند و راهیِ حمام کارگری می‌شدند.»

← برای متن کامل، اینجا کلیک‌کنید.

← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.