امیرسرتیپ برات‌پور: اگر نیروی هوایی نبود هفته اول خوزستان سقوط می‌کرد
رئیس اسبق بازرسی پرواز نیروی هوایی ارتش در سال‌های۷۳ تا ۷۷ گفت: طرح عملیات البرز پیش از انقلاب تهیه و چندین مرتبه تمرین شد، این طرح در تاریخ ۱۴ خرداد سال۵۹ براساس دکترین جدید از طرف نیروی دریایی، نیروی هوایی و نیروی زمینی بازنگری و به ستاد ارتش داده شد که در روز دوم جنگ یعنی یکم مهرماه با ۱۴۰فروند به اجرا درآمد.

امید کرمانی‌ها: ورودی سال ۴۴ دانشکده خلبانی، سال ۴۷ با درجه ستوان دومی فارغ التحصیل شد. مهرماه سال ۵۷ با گذراندن دوره مدیریت در آمریکا به درجه سرگردی رسید. بعد از انقلاب هم در پایگاه هوایی بوشهر مسئولیت گرفت و از معاونت های پایگاه بود، سپس به پایگاه هوایی همدان منتقل شد و چند ماه بعد صدام به طور رسمی علیه ایران اعلام جنگ کرد.

امیرسرتیپ دوم خلبان بازنشسته فرج‌الله برات‌پور به مناسبت هفته دفاع مقدس میهمان کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین بود. در روزهای آغاز جنگ که نیروی زمینی آمادگی لازم را برای مقابله با ارتش متجاوز بعثی نداشت، او از ایثارگری‌های نیروی هوایی گفت و یادآور شد چه طور با ایثارگری های خلبانان، خوزستان از سقوط کردن نجات یافت.

مشروح گفتگوی خبرآنلاین با امیرسرتیپ دوم خلبان بازنشسته فرج‌الله برات‌پور را در ادامه بخوانید:

روز ۳۱ شهریور ۵۹ نیروی هوایی ارتش در چه وضعیتی بود؟

می‌خواهم قبلاز اینکه به ۳۱ شهریور و حمله سراسری عراق بپردازم، مقداری به عقب برگردم. ایننیروی هوایی بود که انقلاب را به جلو انداخت. هرچند انقلاب انجام می شد اما نیرویهوایی انقلاب را به جلو انداخت. نیروی هوایی بعد از ۲۲ بهمن ۵۷ امنیت انقلاب را تأمینمی کرد. نیروی هوایی در همه جا بود. نیروی هوایی در آذربایجان غربی مخصوصا کردستانکه ضدانقلاب آنجا پادگان ها را می گرفت، حضور داشت. عراق نیز در غرب کشور تحرکاتیرا شروع کرد و درگیری‌هایی با نیروهایی هوایی ارتش داشت. در واقع نیروی هوایی ازبدو پیروزی انقلاب درگیر بود. صدام هم موقعیت را غنیمت شمرد و ضدانقلاب را تقویتمی کرد و به آنها مهمات می داد. نیروی زمینی و سپاه در زمین با ضد انقلاب مبارزهمی کردند و نیروی هوایی در هوا پشتیبانی انجام می داد. سال ۵۸ بعد از جریان پاوه وشهادت نوژه در پایگاه بوشهر بودم، فرمانده نیروی هوایی زنده یاد سرلشگر باقری باشناختی که از من داشت، شبانه خواست به پایگاه همدان بروم. آن موقع سرگرد بودم و یکیاز معاونت های پایگاه همدان را برعهده گرفتم.

تهدیدات نظامی عراق بعد از پیروزی انقلاب شروع شد یا قبلانقلاب هم بود؟

در سالهای ۴۸و ۵۲ با عراق درگیری داشتیم بنابراین همیشه تهدید از طرف عراق بود، بر همین اساسطرح البرز قبل از انقلاب پایه ریزی شد. صدام سال ۴۸ معاون حسن البدر شد و تهدیدکرد که اگر کشتی های ما بخواهند وارد اروندرود بشوند باید پرچم عراق را بزنند. آنموقع جهانبانی روی کشتی ابن سینا حرکت کرد و قرار بود اگر یک گلوله از طرف عراقیبه طرف کشتی ابن سینا شلیک شد، پایگاه های هوایی همدان و دزفول و تعدادی ازتوپخانه های زمینی لشکر ۹۲ اهواز آمادگی داشتند طبق طرح اهداف مدنظر را بزنند اماهیچ تیراندازی نشد و کشتی به سلامت عبور کرد و هواپیماها به آموزشکده برگشتند. منخودم آن موقع در همدان آماده بلند شدن بودم. در هر صورت این آمادگی ها و طرح بود.البته آن موقع دکترین طرح البرز براساس آفند بود ولی بعد از انقلاب به پدافندتغییر کرد. در ۲۹ آبان ۵۸، یک بررسی اطلاعاتی از طرف سرلشکر باقری فرمانده نیرویهوایی به ستاد ارتش داده شد. در این اطلاعیه آمده بود که صدام به شیخ نشین هایخلیج فارس وعده جزایر خلیج فارس و به کردها نیز وعده خودمختاری داده است. ستاد ارتشبراساس این اطلاعیه از نیروی هوایی درخواست طرح کرد. نیروی هوایی طرح البرز رابراساس دکترین پدافندی تهیه کرد و همین طرح در روز دوم جنگ یعنی روز اول مهر سال۵۹ با ۱۴۰ فروندی اجرا شد.

طرح البرز چه زمانی به روز شد؟

این طرح ۹۹ صفحه ای درتاریخ ۱۴ خرداد سال ۵۹ براساس دکترین جدید از طرف نیروی دریایی، نیروی هوایی ونیروی زمینی تهیه و به ستاد ارتش داده شد. ما قبل از انقلاب طرح البرز را تمرینداشتیم یعنی برعکس هدف های داخل خاک عراق، هدف هایی به همان مسافت در داخل خاکخودمان تعیین می شد که می رفتیم و آنها را با بمب های مشقی می زدیم و برمی گشتیم.

بعد از انقلاب در گیری های ما با عراقی ها از چه زمانی آغازشد؟

عراق با مابرخوردهای زیادی داشت. در دی‌ماه ۵۸ پاسگاه های مرزی امیر آباد در شهرهای صالحآباد، دهلران و پاسگاه های پیشگاه، ذهاب، بازرگان و کانی شیخ و چند پاسگاه درقصرشیرین یکی پس از دیگری توسط ارتش عراق مورد حمله قرار گرفت. در هفتم اردیبهشتماه سال ۵۹ یک فروند هواپیمای مسافربری سبک عراق آنتونف۱۲ نوار مرزی هورالهویزه راپشت سر گذاشت و وارد خاک و آسمان کشورما شد که توسط دو فروند هواپیمای اف ۵ نیرویهوایی رهگیری و در خاکی مجبور به نشستن شد. سرنشین هایش ۱۲ نفر نظامی عراقی بودندکه همگی دستگیر و برای مدتی بازداشت شدند.

سپهبد رفیق سامرایی رئیس اطلاعات عملیات وقت نیروی زمینی عراق امروز در لندن زندگی می کند و در کتاب خود نوشته «ما نیامده بودیم که پشت کرخه و قصرشیرین و مهران بمانیم بلکه ما آمده بودیم که سه روزه خوزستان را بگیریم. این بمبهای نیروی هوایی ایران بود که ما را زمینگیر کرد».

عملیات شناسایی انجام می دادند؟

بله، برایشناسایی یا خرابکاری آمده بودند. نیرویزمینی عراق در هشتم خرداد ۵۹ به شهر مهران و قصرشیرین حمله کرد و بخشی از ارتفاعاتمیمک و خان لیلی و زینب کش به تصرف عراق درآمد و تعدادی هم کشته شدند. ۴ تیر ۵۹ ستوانغلامحسین باستانی یک پرواز شناسایی در ۹ مایلی شمال غرب خرمشهر(یعنی داخل خاکخودمان) انجام داد که هواپیمایش توسط ضدهوایی عراق مورد اصابت قرار گرفت و بهشهادت رسید. از این دست موارد زیاد هست که عراق ما را دائما تهدید می کرد. از اولسال ۵۹ دائما به مسئولین گزارش می دادیم که عراق درحال جاده سازی و سنگرسازی وپیاده کردن نیرو است. حتی دو تیپ، یکی از اردن و یکی از مصر در شمال شرق مرز عراقمستقر شدند تا به عراق کمک می کنند. تمام این موارد روزانه از شمال توسط پایگاهتبریز، در وسط توسط پایگاه همدان و در جنوب توسط پایگاه دزفول گزارش و عکسبرداری وتحویل مسئولین شد ولی هیچ اقدامی انجام نگرفت.

چرا؟

متاسفانه توسطیکسری آدم سطح بالا به برخی مسئولین گفته می شد که جدی نگیرند. در حالیکه دشمنمشغول آماده سازی و مانور لب مرز بود و پشت سر هم به پاسگاه های ما حمله می کرد وآنها را به تصرف خود در می آورد ولی متاسفانه ما با دوستان نادانی مواجه بودیم کهکارها را خنثی می کردند. این اتفاقات ادامه داشت تا اینکه طرح نقاب انجام شد. آمریکابا وجودی که می دانست این طرح انجام نشدنی است اما آن را پایه ریزی کرد. به قولفرمایش حضرت امام(ره) به فرض می آمدند و بمب می ریختید اما بعد این هواپیماها میخواستند کجا فرود بیایند؟ هر جا فرود می آمدند مردم آن پایگاه را زیر و رو میکردند. معتقدم یک عده آدم نفهم و ناآگاه دست به این کار زدند در حالی که ممکن بودکسانی که در پایگاه هوایی پشتیبان انقلاب بودند بی گناه و گناهکار همه با هم ازبین بروند.

آیا این کودتا توسط شوروی طراحی شده بود؟

نه، اینطورنبود. با پشتبانی آمریکا، عربستان، عراق و بختیار انجام شد. این طرحی بود که آنهاخودشان می دانستند انجام نمی شود ولی همان انجام نشدنش هم ضربه می زند؛ چنانکه زد.وقتی این طرح انجام نشد، این بدبینی را در مردم به وجود آورد و آنها وقتی جنگ شروعشد جلوی اعزام لشکر ۷۷ خراسان را گرفتند، با این دیدگاه که مبادا کودتا کند؛ بههمین علت مرز غرب و جنوب خالی ماند. لشکر ۱۶ قزوین هم با ممانعت مردم روبه رو شد.در خود خوزستان ارتشی ها می گفتند که عراق آماده حمله است ولی از طرف مسئولاناستان گفته می شد که هرکس از این حرفها بزند، قصد خراب کردن روحیه مردم را داردبنابراین ضدانقلاب است و در دادگاه به اعدام محکوم می شود. همین شد که عراق حملهکرد، درحالیکه مرز خالی بود. این مسئله فشار مقابله را به نیروی هوایی وارد کرد.نیروی هوایی مجبور شد که با نیروی زمینی، هوایی و دریایی عراق بجنگد.

نیروی هوایی ارتش انسجام لازم را در روز ۳۱ شهریورماه ۵۹ داشت؟

نیروی هوایییک نیروی واکنش سریع است. قبل انقلاب نیروی هوایی ایران، در آسیا حرف اول را میزد. سال ۵۶، بیش از ۸۰ هزار سورتی پرواز داشت. یعنی هر خلبانی در ماه بیش از ۵۰ سورتیپرواز می کرد. من خودم در بوشهر ماهانه بیش از ۵۰، ۶۰ پرواز انجام می دادم و اینپروازها بود که تجربه فراوانی برای خلبانان داشت. اما بعد از انقلاب پروازها کم وبه ۱۳ هزار سورتی پرواز تقلیل یافت چون می خواستند قطعات حفظ شود. من خودم می گفتم«اگر پروازی هست جوانان انجام دهند». آن زمان به اندازه ای پرواز بود که پروازهایشب و روزمان اکسپایر نشود. بنابراین زمان جنگ از همان تجربیات قبل از انقلاباستفاده کردیم. به جوانان هم تا آنجا که می شد بعد از انقلاب پرواز دادیم تا تجربهداشته باشند. پروازها به این صورت بود که یکمرتبه جنگ شروع شد. ما از قبل خبرداشتیم چون نیروی هوایی درگیری داشت. مخصوصا پایگاه های تبریز، همدان، دزفول وبوشهر با عراق درگیری داشتند بنابراین ما برای درگیری با عراق آماده بودیم ولیمتاسفانه لشکر ۹۲ زرهی اهواز چنین وضعیتی نداشت. لشکر ۹۲ زرهی بعد از انقلاب فرمانده و جانشینش اعدام، کلیاز فرماندهانش بازنشسته و تعدادی زیادی از مسئولینش جابه جا شدند. تعدادی ازتانکها خوابیده بود و از لشکر ۹۲ به آن صورت بیشتر از دو تیپ عملیاتی نبود. درابتدای جنگ یک تیپ از لشکر خرم آباد و یک تیپ از لشکر حمزه به کمکش آمدند. از لشکر۸۱ کرمانشاه نیز تنها یک تیپ در آنجا بود و بقیه تیپ ها در کردستان حضور داشتند. درواقع از قصرشیرین به پایین نیروهای کمتری بودند. نیروی هوایی واقعا با نیروی زمینیعراق درگیری داشت. عراق در ساعت یک و نیم بعدازظهر ۳۱ شهریور با ۱۹۲ فروند هواپیمابه پایگاه و فرودگاه های ما حمله کرد.

عراق با ما برخوردهای زیادی داشت. در دی‌ماه ۵۸ پاسگاه های مرزی امیر آباد در شهرهای صالح آباد، دهلران و پاسگاه های پیشگاه، ذهاب، بازرگان و کانی شیخ و چند پاسگاه در قصرشیرین یکی پس از دیگری توسط ارتش عراق مورد حمله قرار گرفت. در هفتم اردیبهشت ماه سال ۵۹ یک فروند هواپیمای مسافربری سبک عراق آنتونف۱۲ نوار مرزی هورالهویزه را پشت سر گذاشت و وارد خاک و آسمان کشورما شد که توسط دو فروند هواپیمای اف ۵ نیروی هوایی رهگیری و در خاکی مجبور به نشستن شد. سرنشین هایش ۱۲ نفر نظامی عراقی بودند که همگی دستگیر و برای مدتی بازداشت شدند.

واکنش نیروی هوایی چه بود؟

نیروی هواییما آزموده، از آمادگی کامل برخوردار و به لحاظ تعداد هواپیمای شکاری و ترابری وتعدادخلبان از نیروی هوایی عراق قوی تر بود. ما هواپیمای اف ۱۴ و هواپیمای تانکربنزین ده داشتیم که آنها نداشتند. منتها آنها هواپیمای کُمبر داشتند که مانداشتیم. هوانیروز ما ۸۳۰ فروند هلی کوپتر داشت که عراقی ها فقط ۱۶۴ فروند داشتند.هوانیروز ما در دنیا بعد از آمریکا دومین هوانیروز قوی بود. ما از نظر هواپیما قویبودیم و حدود ۴۳۰ فروند هواپیمای شکاری داشتیم. عراق با طرح ها و آمادگی ای کهداشت می خواست ما را غافلگیر کند. کاری که اسرائیل در سال ۱۹۶۷ با عراق کرد. درواقع عراق می خواست با حمله غافلگیرانه ۱۹۲ فروندی به نیروی هوایی ما ضربه بزند و هواپیماهاو نیروهای ما را از بین ببرد ولی از آنجایی که خلبانان آنچنانی نداشت که خوشبختانهکاری از پیش نبرد و نتوانست صدمه چندانی وارد کند. من خودم در پایگاه همدان شاهدبودم که در مرحله اول صدمه چندانی نزد و در مرحله دوم هم تنها یکی از بمبها وسطباند خورد. ما از قبل امکاناتی را پیش بینی کرده بودیم. یکسری صفحات فلزی داشتیمکه با هم درگیر و قفل می شدند و برای یک چنین مواقعی می توانستیم به سرعت باند راتمیز کنیم و این صفحات را روی محل اصابت بمب انداختیم. بدین صورت هوایپما توانستاز روی این صفحات بلند شود. در اولین فرصت آسفالت سرد را روی جای بمب ریختیم وبلافاصله آسفالت کردیم. عراق به حساب خودش به ۱۷ پایگاه و فرودگاه ما با ۱۹۲ فروندهواپیما حمله کرد اما کمترین ضربه را زد. هواپیماهای ترابری ما در پایگاه یکم پارکشده بودند، خوشبختانه تنها به یک هواپیمای ترابری ما صدمه وارد شد و به هواپیماهایدیگرمان در مهرآباد صدمه ای وارد نشد. در دزفول فقط به یک اشیانه ما صدمه خورد کهآنچنان نبود، البته به یکی از هواپیما نیز صدمه وارد شد اما در مجموع صدمات ناشیاز حمله عراق بسیار جزئی بود. ما بلافاصله پرواز انتقامی را در همان ۳۱ شهریور وتقریبا دو ساعت و نیم بعد از حمله عراق انجام دادیم. از همدان یک چهارفروندی بهپایگاه الکوت و یک چهار فروندی از پایگاه بوشهر به پایگاه شعیبیه عراق حمله کردند.متاسفانه از پایگاه همدان یک فروند از هواپیماهایمان سانحه داد که شهید صالحی وحیدری را در این حمله از دست دادیم ولی در چهار فروندی که از پایگاه بوشهر بهپایگاه شعیبیه حمله کردند، خوشبختانه سانحه ای نداشتیم.

این دو حمله براساس برنامه انجام شد؟

بله،براساسدستوری بود که به پایگاه های همدان و بوشهر داده شد ولی دستور اصلی طبق طرح البرزروز یکم مهرماه اجرا شد. ۱۴۰ فروند اول صبح یکم مهرماه در زمانیکه تقریبا هواتاریک و روشن بود از پایگاه های تبریز، همدان، دزفول، بوشهر و مهرآباد هواپیمابلند شدند و در یک زمان از شمال تا جنوب تمام پایگاه های عراق را از کرکوک، موصل،شعیبیه، الکوت، حبانیه و ناصریه بمباران کردند. تمام آنها که پشتیبان عراق بودند،تعجب کردند که نیروی هوایی ایران چگونه این آمادگی را نشان داد. عراق فکر می کرددر حمله روز ۳۱ شهریور نیروی هوایی ما را زمین گیرکرده و به صدام هم گفته بودند کهنیروی هوایی ایران را زدیم و دیگر زمین گیر شده است ولی یکمرتبه در همان ۳۱ شهریوردیدند که دو پایگاه شان مورد حمله واقع شد و اول مهرماه هم یکباره تمام پایگاههایش مورد هدف قرار گرفت. پایگاه الرشید عراق که یک پایگاه اصلی بود برای دو ماهزمینگیر شد چون بمباران شدیدی روی این پایگاه صورت گرفت. ما برعکس حمله آنها کهآنچنان ضربه ای نزدند چنان بمبارانی روی پایگاه هایشان انجام دادیم که واقعا صدامهمان روز هفتم تقاضای آتش بس داد. چون بمباران های ما ضربه های کاری به او زد، برهمین اساس واقعا تقاضای آتش بس کرد.

پس عملیات ۱۴۰ فروندی در تصمیمی که صدام برای آتش بس گرفت،خیلی موثر بود.

تنها ایننبود. در روز اول مهر تا عصر ۳۳۴ سورتی پرواز انجام دادیم که ۲۲۳ سورتی اش برونمرزی و ۱۲۳ سورتی اش روی نیروهای عراقی بود. روزهای بعد هم روزانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ سورتیپرواز انجام می دادیم.

اگر نیروی هوایی ارتش آن هفت روز اول جنگ حضور نداشت، چهاتفاقی می افتاد؟

من صراحتا میگویم که اگر نیروی هوایی نبود واقعا صدام به خواسته اش رسیده بود.

یعنی می توانست در تهران کنفرانس خبری بگذارد؟

← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.