از جاسوس خواندن امام موسی صدر تا تهدید حسن روحانی
حمید روحانی در حمایت از شعار فیضیه و تهدید به مرگ حسن روحانی گفته است: «برج عاج نشسته‌اید همیشه می‌توانید قدرت نمایی کنید هرجا باشید مرگ سراغ شما هم می آید.» البته این صحبت‌های او علیه شخصیت‌های برجسته مسبوق به سابقه است.

به گزارش خبرآنلاین، سید حمید زیارتی یا همان حمید روحانی رئیس بنیاد تاریخ پژوهی ودانشنامه انقلاب اسلامی است. او که دست به تریبون شدنش بسیار خوب است و ازمقربان صدا و سیما هم محسوب می شود بار دیگر دست به بلندگو شد و این بار درحمایت از یک شعار علیه حسن روحانی سخن گفت.

زیارتی در نشست خبری اخیرش گفته است: شعارهایی در فیضیه داده شد کهبرخی به آنها برخورد؛ شعار «ای آنکه مذاکره شعارت، استخر فرح در انتظارت» شعاریسازنده، هشدار دهنده و مقدس است که می خواهد بگوید ای کسانی که کاخ نشین شده اید وبه محافظ داشتن عادت کرده اید هوشیار باشید و از بزرگانی که آلوده به این قدرت وامکانات شده اند عبرت بگیرید فکر نکنید که چون در برج عاج نشسته اید همیشه میتوانید قدرت نمایی کنید هرجا باشید مرگ سراغ شما هم می آید.

صحبت های زیارتی به همین چند جمله ختم نمی شود وادامه می دهد: این یک هشدار بسیار عمیق واخلاقی برای کسانی بود که عبرت بگیرند درباره شاه نیز چنین تعابیری به کار میبردند و می گفتند ای که می نازی به تخت پادشاهی یاد پدرت باش که چگونه از دنیا رفت.

حمید زیارتی که موسس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی است و تا سال ۹۶ توانسته بود از بودجه عمومی ذیل جدول شماره۱۷ برای این موسسه، بودجه ای بیش از ۳میلیارد و چهارصد میلیونی دریافت کند امروز درحالی این صحبت ها را بیان می کند که کارنامه اش از این موارد ثبت شده زیاد دارد. درواقع او درتخریب چهره ها ید طولایی دارد و حتی اظهاراتش تا جاسوس خواندن امام موسی صدر هم که این روزها سالروز ربوده شدنش است پیش می رود.

جاسوس خواندن امام موسی صدر

صادق طباطبایی در خاطراتش پرده از جلسه ای بر می دارد که در آن جلسهحمید روحانی تلاش می کند امام موسی صدر را جاسوس صهیونیست‌ها معرفی کند. او می نویسد:

امام در تمام سفرهایی که من خدمتشان می رسیدم، در مورد آقای صدر از منسؤال می کردند! احوالپرسی می کردند و سلام ایشان را می رساندند! حتی امام خمینی ازبدگویی اطرافیان نسبت به امام موسی صدر ناراحت می شدند. از جمله در سفری به عراق(به نظرم سال ۱۳۴۹ بود)، یک شب منزل آقای شیخ حسن کروبی بودم. عده ای از دوستانروحانی از جمله آقایان محتشمی، شریعتی، معین، فاضل و زیارتی و احتمالاً مرحوماملائی و شیخ احمد نفری هم آنجا بودند. البته آقای دعایی مرا به آنجا رساند ولیخودش داخل نیامد، چون زیاد در این جلسات شرکت نمی کرد.

آن شب آقای زیارتی (سید حمید روحانی) سخنان تندی علیه امام موسی صدر وسید محمد باقر صدر اظهار کرد. از جمله این که آقای موسی صدر عامل و جیره خوارامپریالیسم و صهیونیسم است و طور هم حرکت کرده که هیچ ردپایی از خودش به جاینگذاشته است. دلیل هم این که ایشان مروّج آقای خویی است نه امام خمینی. آقای سیدمحمد باقر صدر هم که در اینجا (نجف) است همینطور.

دلایلی که آقای زیارتی علیه آیت الله صدر اقامه می کرد، این بود که:روزی که امام مبحث ولایت فقیه را شروع کردند، جا داشت که آقای صدر هم همان مبحث رادنبال می کردند. دوم این که ایشان در قید و بند مرجعیت است، در حالی که ما مرجعداریم. سوم این که آقای صدر طهارت اهل کتاب را به آقایان حکیم و خویی تحمیل کردهاست و این موضوع در راستای خواسته سید موسی صدر بوده، زیرا او در ارتباط با غربیهاست و می خواهد راه آنها را به جهان اسلام باز کند و از طریق طهارت اهل کتاب میخواهد مقاومتی از سوی مسلمانان نسبت به کفار بروز داده نشود.

طباطبایی در ادامه تعریف می کند که بعد از آن جلسه به منزل خاله اشرفته و با شهید آیت الله سید محمدباقر صدر صحبت کرده و این مسایل را مطرح کرده کهشهید صدر با لبخندی به همه آنها پاسخ داده است.

عکس العمل امام خمینی به اظهارات سید حمید روحانی

طباطبایی در این بخش از خاطراتش می نویسد: صحبت من با آیت الله صدرتمام شد. فردا بعد از ظهر با امام قرار داشتم، وقتی رفتم خدمتشان گفتم: آقا! شماوقتی که در حضور خودتان اجازه نمی دهید افراد با بی احترامی از مراجع نام ببرند چهبرسد به اسائه ادب و غیبت که اصلاً تحمل نمی کنید، پس چرا عده ای از کسانی که بهشما منتسب هستند، از شاگردان و اطرافیان که فکر وگفتار و اعمال و کردار آنها بهحساب شما گذاشته می شود، به خودشان اجازه می دهند در مورد بعضی از شخصیت هایبرجسته که به هر دلیل اختلاف نظر و سلیقه با آنها دارند، چنین اتهاماتی را مطرحکنند از جمله در مورد آقا سید محمد باقر و آقا موسی صدر این مطالب گفته شود؟پرسیدند چه کسی این مطالب را می گوید؟ من هم ماجرای روز قبل و نیز پاسخ شهید صد راشرح دادم.

پس از آنکه من این حرفها را زدم، امام خیلی متأثر شدند. به حدی که مناحساس کردم بهتر بود این مطالب را با ایشان در میان نمی گذاشتم. هیچ پاسخی ندادند.سکوت کردند و یک حالت نگران کننده ای در چهره شان نمایان شد. اصلاً جلسه آن روز منبا ایشان ادامه پیدا نکرد، قرار بود مطالبی را بگویند که موکول به فردا شد. ظاهراًامام فردا یا پس فردا در درس خود در این زمینه تذکراتی به آقایان داده بودند. (ج۲،ص ۱۸۳)

سخنان امام خمینی در جلسه ی درس خارج فقه مورخ ۱۲/۱۲/۴۹ در نجف:

بنده مى خواستم امروز مباحثه بکنم، لکن دیروز دو نفر از آقایان آمدندو مطالبى گفتند که موجب تأسف شد، و لازم شد که من یک تذکراتى به آقایان عرضبکنم... من نمى دانم که این اختلافات سر چیست؟...

من متأسفم که یک نفر جوان- از اروپا آمده بود اینجا، یکى دو دفعه بامن ملاقات کرد، و شاید هفت- هشت روز، پنج- شش روز، هفت- هشت روز، یک همچو چیزى،خیلى کم اینجا بود، به یکى از آقایان گفته بود- به من صحبتى نکرد- به یکى ازآقایان گفته بود که خوب شد که من که آخوندزاده ام آمدم نجف، اگر یک کس دیگرى مىآمد و این وضع را مى دید چه مى کرد؟! من نمى دانم که در این چند روز، در این چهار-پنج روز، یک نفر، یک نفر آدم محصل خارجى که از سنخ ما هم نیست، [یعنی روحانی نیست]و لو پدرش از سنخ ماست، خودش از سنخ ماها نیست، این در این حوزه مبارکه چى دیدهاست! با چه اشخاصى تماس پیدا کرده، آنها چه مطالبى به این آدم گفته اند که بایداظهار تأسف کند یک نفر آدم محصل جدید. اظهار تأسف کند از اینکه چرا وضع نجف اینطور است!

اگر یک دستهایى در کار باشد و شما را همین دستها وادار کند با هم جبههبندى کنید ... و خداى نخواسته اگر راست باشد این مطلب... دستهاى ناپاکى هم اینهارا دامن بزند و این آتش را روشن کند ... علاوه بر اینکه در دنیا ما کاذب مى شویم ونجف ساقط مى شود- نه من و شما تنها- یک حوزه هزار ساله دینى ساقط مى شود، یک اشخاصعالم متدین ... اینها هم در جامعه ساقط مى شوند...

انسان خودش را بازى مى دهد که من در فلان جبهه که واقع شدم تکلیف شرعىاقتضا مى کند!

تکلیف شرعى اقتضا مى کند که انسان اهانت کند به مسلمین؟! اهانت کند بهملّا؟! اهانت کند به ... همجنس خودش؟! این تکلیف شرعى است؟! ... اینها هواهاى نفساست...

اگر ما به جان هم بیفتیم و من آن را تکفیر کنم، او من را تکفیر کند،هر دومان ساقط بشویم ... ملت هم از دست ما مى رود؛ چنانچه رفته است حالا ...

براى چى شما نزاع با هم دارید؟ آخر چه تان است؟ چه دشمنى اى با همدارید شما؟ ...

دعواى شما پیش خدا اعظمِ از همه معاصى است ... براى اینکه یک جامعه راشما به گند مى زنید؛ یک نجف را شما ساقط مى کنید در نظر مردم ...

شما خیال نکنید تا آخر عمر بتوانید با ریاکارى کارتان را درست ...بالاخره کشف مى شود فساد ... چند سال با ریا و تزویر و با خدعه و با فحشِ به مردمزندگى مى کنید....

← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.