«روبروی استاد معین، سر خیابان اکبری، ساعت هفت یگانویژه حملهاش را شروع کرد. من ایستاده بودم که یکی از گاردیها آمد سمت من، انتظار داشت فرار کنم یا عقب بروم، وقتی دید مقابلش ایستادهام با مشت کوبید به سینهام. قبل از اینکه بتوانم واکنشی نشان دهم یکی دیگر با باتوم از پشتسر محکوم زد تو سرم، سرم گیج رفت و افتادم. با لگد و باتوم به جانم افتادند. تعدادی از مردم با فریاد...
← برای متن کامل، اینجا کلیککنید.