اصولگراها به دنبال استعفای روحانی‎اند؟/ سلیمی‏‎نمین: نه
تحلیل‌گر مسائل سیاسی گفت: رهبر معظم انقلاب هیچ‎گاه نگذاشتند دولت‌ها در چارچوب رقابت‌ها نیمه‌تمام رها شوند. در کدام دوره اجازه دادند که این دوره اجازه دهند؟

امید کرمانی‌ها: یک سال از روزی که حسن روحانی به عنوان نامزدپیروز دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری معرفی شد می‎گذرد؛ اما جناح رقیبهمچنان خود را در وضعیت ایام تبلیغات انتخاباتی می بیند و چه بسا نمی‎خواهد واقعیت شکسترا بپذیرد. بعد از خروج آمریکا از برجام، دلواپسان دوباره جان گرفتند و امروز دیگر فقطبه طرح انتقادهای تند اکتفا نمی کنند و خیلی صریح خواهان استعفای رئیس جمهورهستند.

اما عباس سلیمی نمین تحلیلگر مسائل سیاسی دیدگاهدیگری دارد، او می گوید: به حرف عناصر دست پایین همچون جبهه پایداری که جایگاهی درجریان اصولگرا ندارند، نباید توجه کرد. اصولگرایان رهنمودهای رهبر معظم انقلاب رادنبال می کنند و ایشان مخالف آن هستند که دولت ها در چارچوب رقابت ها نیمه تمامرها شوند.

مشروح گفتگوی خبرآنلاین با سلیمی نمین را درادامه بخوانید.

****

در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم آقایانروحانی، رئیسی، قالیباف، هاشمی طبا و میرسلیم اعلام می‎کردند وقتی انتخابات تمامشد، رفاقت جای رقابت را می گیرد تا مشکلات کشور حل شود. آیا در سالی که گذشت، ایناتفاق افتاد؟

در زمینه تنظیم ارتباطات بین جریانات سیاسیخیلی دستاوردهای خوبی نداشتیم و خیلی توسعه چندانی نیافتیم. یعنی یک فهم کار مشترکدر چارچوب مصالح ملت درباره تعاملات سیاسی شاهد نیستیم. البته حرف من به این معنینیست که تفاوت ها را به رسمیت نشناسیم، بلکه در عین به رسمیت شناختن تفاوت ها وداشتن دیدگاه ها و سلایق مختلف، باید بر این مسئله تأکید کنیم که این جریانات هستند که درچارچوب کار مشترک باید کشور را اداره کنند.

هیچ جریانی به صورت تکی و مستقل ازدیگران قادر به حل مشکلات جامعه نخواهد بود. این تصور بسیار ناپخته ای است که فکرکنیم اگر نسبت به نیمی از جامعه بی تفاوت بودیم و آنها را از خود برانیم، قادر بهحل مشکلات هستیم. متأسفانه وقتی کسی به قدرت می رسد، عناصر متملق در گوششان زمزمهمی کنند که «شما به تنهایی می توانید امور را به نحو احسن اداره کنید» ولی واقعیتامر این نیست.

هر جریانی در این کشور به خصوص دو جریان مطرح در انتخابات مشخصا نشاندادند که آرای یک قشر قابل توجهی را در اختیار دارند. از یک قشر بی نیاز بودن یا آنها راطرد کردن به این معنی است که بخشی از جامعه را از خود می رانیم. این باعث می شودکه ما محدود به توان خود شویم و از توان دیگران بهره ای نبریم. توان جریان به قدرت رسیده را پایگاه اجتماعی اشروشن می کند نه الزاما تعداد آرایش. هر جریان سیاسی (اصولگرا یا اصلاح طلب) پایگاهاجتماعی دارد، وقتی آرا را تحلیل می کنیم، تقریبا می توان گفت آرای اجتماعی دوجریان برابر است، منتها یک جریان با تبلیغات می تواند گرایش بخشی از جامعه را کهخیلی سیاسی نیست ولی در انتخابات شرکت می کند به سمت خود جذب کند.

البته نکته ایناست که بعد از انتخابات این قشر غیرسیاسی دیگر فعال و ایثارگر برای جریانیکه به آن رأی دادند، نیستند. در واقع منتظر می مانند تا نتیجه ای از این رأی برایشان عایدو حاصل شود. پس پایگاه اجتماعی هر جریان سیاسی است که می تواند کمک کند تا کاردولت پیش برود. اگر این جریان پایگاه اجتماعی جریان رقیب را به بازی بگیرد، با آنتعامل و همکاری داشته باشد، توفیقش بیشتر می شود. این به آن معنی نیست که اگر دستدراز کند، همه نیروهای جریان رقیب به او کمک کنند، اما بخش زیادی از نیروهای جریانرقیب کمک می کنند؛ چون عقل و توصیه رهبری حکم می کند، به جریان حاکم بر دولت کمکشود. علت هم این است که حاصل کار دولت در کشور باقی می ماند و می تواند ترفندهایدشمن را در شرایط کنونی خنثی کند. یعنی اگر دولت گامی به سمت حل مشکلات مردمبردارد، فشار دشمن را خنثی می کند. پس عقل حکم می کند جریان رقیب به دولت کمک کند،منتها این مسئله منوط به این است که دست دراز کنند و از استعدادهای حاضر دراردوگاه رقیب کمک بخواهند.

در همه زمینه های فرهنگی، اقتصادی،اجتماعی مختصص ها را دعوت کنند. منتها اصلا به این باب توجه نمی شود. می گویند «ماخودمان را از توانمندی های جریان رقیب بی نیاز نمی دانیم» اما عملا حاضر نیستند نیروییاز جریان رقیب وارد میدان تصمیم گیری های آنها شود. نمونه اش شورای شهر است که برایاینکه آقای چمران وارد شورا نشود، چه بازی ها و دعواهایی راه انداختند. پس استقبالاز رفاقت باید خود را در زمینه هایی نشان دهد. مثل امروز که کشور مشکلات اقتصادیدارد، جریان پیروز انتخابات می‎تواند از اقتصاددان های سالم و توانمند جریان رقیبهمچون آقایان مصباحی مقدم، توکلی و نادران دعوت به همکاری کند اما دعوت نمی کنند،این نشان می دهد که زمزمه های افراد متملق غالب است که «دولت در اوج قرار دارد و نیازیبه استفاده از نیروهای توانمند پایگاه رقیب نیست».

شما معتقدید جریان حاکم بر دولت دستی برای رفاقتبه سمت رقیب دراز نکرده است اما آقای حجاریان می گوید «جناح راست چهار سناريو پيشنهاد استعفا به روحانی، اِعمال فشار؛ طرح عدم كفايت رییس جمهور و پرونده‌سازیرا پیش روی دولت گذاشته است». اخیرا در داخل و خارج پارلمان هم شاهد بودیم برخی نیروها و نمایندگاناصولگرا صحبت از استیضاح یا کلیدزدن طرح عدم کفایت رئیس جمهور کردند. با در نظرگرفتن این مسئله، تحلیل آقای حجاریان را چه طور ارزیابی می کنید؟

این تحلیل آقای حجاریان فقط برای این است کهدشمنی ها را تشدید کند. البته جالب است آقای حجاریان در این مسئله نوسانات جدیدارد. چند ماه پیش او به شدت دنبال این بود که باید بین اصولگرایان و اصلاح طلبانارتباط برقرار شود. بعد در یک چرخش ۱۸۰ درجه ای سعی می کند مسیر ارتباطات ناهموارشود.

واقعا یک حرف ناپخته یک فرد اصولگرا مبنای تحلیل نباید قرار بگیرد. عمدهاصولگرایان همان رهنمود رهبر معظم انقلاب برای تقویت دولت را دنبال می کنند. باتمام توان حاضرند وارد عمل شوند. منتها از آن طرف اقبالی نیست. چه کسی گفته کهاصولگرایان دنبال استیضاح رئیس جمهور هستند؟ اولا همه می دانند این با سیاست رهبرمعظم انقلاب در تعارض جدی است حتی اگر اصولگرایی فهم تحلیل مسائل روز را نداشتهباشد، در این قضیه علم دارد که رهبر معظم انقلاب اجازه چنین کاری را نمی دهند.رهبر معظم انقلاب نگذاشتند دولت ها در چارچوب رقابت ها نیمه تمام رها شوند. درکدام دوره اجازه دادند که این دوره اجازه دهند؟ زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی کلیآدم هایی بودند در جناح راست که تحلیل می کردند «ماندن دولت آقای خاتمی فاجعه استو هر طور شده او باید از ریاست جمهوری کنار برود». رهبر معظم انقلاب با تمام تواندفاع کردند و ایستادند تا آقای خاتمی دوره دوم ریاست جمهوری خود را به پایانبرساند. در دولت دوم آقای احمدی نژاد نیز، حتی آقای توکلی معتقد بود «باید هرچهسریعتر احمدی نژاد را استیضاح کرد» اما رهبر معظم انقلاب نگذاشتند. البته به صلاحجامعه هم این بود که احمدی نژاد تا پایان دوره دولت دهم رئیس جمهور بماند. اگر کسیاحمدی نژاد را در نیمه دولت دهم کنار می زد، احمدی نژاد تبدیل به قهرمان می شد.

بعدها دیدیم که در روند عادی و معمولی کم کم شناخت جامعه نسبت به احمدی نژاد تکمیلشد. قطعا در اوضاعی که جناح طرفدار صهیونیست علیه ایران در حال قوی شدن است، رهبرمعظم انقلاب مخالف استیضاح آقای روحانی خواهد بود و چنین اجازه ای نمی دهد.

آقای الله‎کرم بحث طرح استیضاح یا عدم کفایترئیس جمهور را مطرح کرد و عناصری از جبهه پایداری مانند نصرالله پژمان فر نیز درداخل مجلس به بهانه های مختلف همچون وضعیت بازار ارز و خروج آمریکا از برجام بحثطرح سوال از رئیس جمهور را مطرح کردند.

آقای الله کرم کجای تعیین خط مشی اصولگرایان است؟درباره صحبت های برخی عناصر جبهه پایداری نیز باید گفت این مجموعه خیلی جایگاهی درجریان اصولگرایی ندارد. حرف‎های اینها را مبنا قرار می دهند تا دشمنی و عداوت را بین جریانهای سیاسی زیاد کنند. جریانی این حرف را می زند که خیلی معتقد به ایستادگی و اتحادعلیه آمریکا و صهیونیست نیست. نمی خواهم آقای حجاریان را متهم کنم ولی قطعا میدانم برخی عناصر غربگرا امروز می خواهند مانع شناخت غرب شوند. دولت آقای روحانی بهعنوان جریان اصلاح طلب توافقی را با غرب انجام داد و عملکرد غرب نیز در قبال اینتوافق روشن است.

حالا به دور از شعارزدگی می توان شناخت واقعی از غرب را به جوانانکشور منتقل کرد تا موجب تجربه آموزی آنها شود. جریان غربگرا برای آنکه مانع انتقالاین تجربه به جوانان شود دعواهای کاذب داخلی می خواهد ایجاد کند. ضمن آنکه در ایناوضاع باید خیلی متفق و متحد باشیم. برای اینکه بتوانیم جلوی دور جدید تحریم ها رابگیریم. غربی ها اگر احساس کنند مسئولان ایران خیلی متحد عمل می کنند قطعا تحریمها را دنبال نخواهند کرد.

شما معتقدید که اصولگرایان پروژه ای برای بهاستعفا رساندن دولت یا استیضاح رئیس جمهور ندارند، نسبت به ۲ ادعای دیگر آقایحجاریان در موضوع اعمال فشار و پرونده سازی چه دیدگاهی دارید؟

برخی عناصر دست پایین مثل جبهه پایداری که جایگاهیدر جریان اصولگرایی ندارند، اگر حرفی می زنند را نباید به حساب اصولگرایی گذاشت. همانطور که وقتی در جریان اصلاحات برخی افراد حرفی می زنند آیا باید آن را به حساب همهاصلاح طلبان گذاشت؟ خیر این مسئله درستی نیست چون با سیاست نظام و عقلای جریاناصولگرا نمی خواند.

← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.