«بازجو من را به اتاقی برد و گفت الان یکی از این مردان داعشی که همسران آنها همبند خودت هستند و میدانی واقعا داعشی هستند را همینجا میاندازیم به جانت تا آدم شوی. نیم ساعت تمام در آن اتاق وحشتزده منتظر آمدن مرد داعشی بودم و به راههایی برای دفاع از خودم فکر میکردم. اضطرابی را در آن نیم ساعت تجربه کردم که قبلا در عمرم تجربه نکرده بودم. با توجه به شنیدههای...
← برای متن کامل، اینجا کلیککنید.