از اینستاگرام پیمان معادی
يه چيزي كه حالتو خوب كنه...... اون روز كه شيش صبح اومد( راستى شيش صبح نبود، هشت و ربع بود ولى من همه اين سالها دوست داشتم شيش صبح باشه) اون دست كه بهش افتاب تابيده بود، سفر به رشت، به دريا، اون روز كه باد خورد به صورتم......اونروز كه ناگهان درخت رو ديدم
← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.