نورعلی تابنده جاودانه شد. تابنده در جاودانگی.

از نور آمد، در تاريكی درخشنده شد، رهروان را رهنما و سرانجام ستاره شد.

نابخرد نابخردان را بين كه در پی حصر نور بود.

حاشا حاشا كه نور محبوس گردد و محصور.

از تبار زروانيان، پاسدار ايران، درخشان و مهربان، از گوهر سربداران، از جنس نور و از جوهر مهر، برخاسته از خراسان، نماد پايمردی، قطب داد و نافرمانی، كابوس ابليس و نامردمان، تابنده الگوی جوانمردی در سرزمين كهن با مهر زيست، با بی‌عدالتی جنگيد و برای عدالت جاودانه شد.

از كران تا كران هستی را در نورديد و بيكران شد.

در-هم‌-كوبنده تاريكی؛ و كراهت ظلمت در درخشندگی‌اش عريان شد.

در ظلمت نامردمان درخشيد. هم‌چون زهره در سياهی شب و در طريقت نور راهبر شد.

حقيقتی نيست والاتر از مهر.
مهر از نور است، نه از ظلم. جاودانه شد تا ايران بماند.

راهش طريقتی بود از اركان ايران.
تابنده سرو معنويت شد. پاسدار راهش باشيم و پيرو نوری كه در نامش برای هميشه تابنده شد... كه مرد نكونام نوری است كه نميرد هرگز.

جاويد #ايران
#رضا_پهلوی