از اینستاگرام عبدالکریم سروش
.
انقلاب،‌ انفجار داغ عاطفه و نفرت است. رها شدن انرژی عاطفی ویرانگر است و این با سردی عقل تحلیلگر هیچ قرابتی ندارد. نفرتی که به دنبال ویران کردن سنّت و سلطنت و مالکیّت و ... است چه شباهتی دارد با عقلی که به دنبال شناختن و معرفت است؟

در انقلاب‌ها نوعاً‌، سهم عشق و سهم عاطفه به خوبی ادا می‌شود امّا سهم عقل به خوبی ادا نمی‌شود. چندی می‌گذرد تا رهبران انقلاب به عقلانیت رو آورند و سازندگی پیشه کنند و بر ویرانی‌ها ضبط و مهار بنهند.
انقلابیون بهتر می‌دانند که چه چیز را نمی‌خواهند و تا پیدا کنند که چه چیز می‌خواهند راه بلندی در پیش دارند. انقلابیون آرمان‌گرایان آتشینی هستند که در برآورد توانایی خود دچار توهم می‌شوند، گمان می‌کنند به سرعت می‌توانند سنّت‌ها و انسان‌ها را عوض کنند و سنن و آدمیان تازه‌ به جای آنها بنشانند. هر انقلابی،‌ به درجات،‌ آنارشیست است و اگر از این عنصر آنارشیسم هیچ نشانی در میان نباشد،‌ انقلابی در کار نیست.

طیف رنگارنگ واقعیت، در انقلاب‌ها رنگ می‌بازد و به دو رنگ سیاه و سپید تقلیل می‌یاید: گذشته بد، آینده خوب، ضدانقلاب بد، انقلابی خوب و ... بدین شیوه راه را بر داوری عقل تحلیلگر که به دنبال تقسیم‌بندی‌های ظریف واقع‌نماست بسته می‌شود.
در انقلاب‌ها تنها یک معیار برای نیک و بد وجود دارد و آن خودِ انقلاب است، و این عین بی‌معیاری است. نه تنها انقلاب خوب است،‌ بلکه اصلاً خوب،‌ انقلابی است! وقتی چیزی خود ترازو و معیار خود شد،‌ سرآغاز بی‌عقلی (irrationelity) است.

کار عاقلان در عرصه انقلاب‌ها، برگرداندن موج انقلاب نیست. چنین توانایی‌هایی را ندارند. کارشان کم کردن ویرانی‌ها و راندن انرژی‌ها از پریشانی و ویرانی به سوی ساماندهی است. و من خود که در دل یک انقلاب زیسته و مسئولیت‌هایی را به عهده داشته‌ام،‌ این حقیقت را با دل و جان آزموده‌ام.
کسانی‌که انقلابی را دیده‌اند،‌ با تمام وجود می‌فهمند که چه گناهکارند کسانی‌که راهی به جز انقلاب به روی مردم باز نمی‌گذارند.
اولین سرمایه‌ای که در انقلاب قربانی‌ می‌شود عقلانیت است و آخرین چیزی که به خانه خویش بازمی‌گردد عقلانیت است،‌ اگر بازگشتی در کار باشد.
#عبدالکریم_سروش
مقاله «اندر باب عقل»، ارائه شده به سمينار «لغت‌نامه فلسفی» در رم، ايتاليا، نوامبر ٢٠٠٦.
.
#انقلاب
← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.