سلام مسیح جان اینجا شیرازه، ماموران ریختند سر دختر ولی ما دور ماشین جمع شدیم همین جمع شدن و سوال کردن پلیس را به وحشت انداخت. از تجمع ترسیدند دختر را پیاده کردند. مدام هم تکرار می کردند تجمع نکنید. جالبه تا گیر می کنند بیسیم می زنند ماشین پلیس های اطراف میان کمک. پسر جوانی می گفت خب جرمی نکرده به خاطر حجابش میبرید باید ما آقایون همه رو ببرید. یک پیرزن هم رفت بالای سر ماشین پلیس و گفت تا پیاده نکنید من از اینجا نمی رم. دختری در شیراز پیام داد و تجربه برخورد مامورانی که می خواستند او را بازداشت کنند شرح داد. او نوشت من با کمک یک زن مسن و پسرهایی که دور ماشین جمع شدن نجات ویدا کردم وخیلی احساس خوبی نسبت به مردم مون پیدا مردم.