.
اولین ولنتاین ما خیلی خاطره انگیز بود. تا شب که سر ضبط یه قسمت از پاورچین بودیم. شبم شقایق باید بلافاصله میرفت خونه. این شد که با سیامک انصاری که از منم داغون تر بود، رفتیم یه کافیشاپ، وسط کلی پسر و دختر که هی نگاهمون میکردن و پچ پچ میکردن. خلاصه که خیلی فضای رمانتیکی بود. مخصوصاً وقتی که طفلی گارسونش بعد از یه ربع پرپر زدن و تردید، در نهایت اومد شمعی که بینمون روی میز بود رو هم روشن کرد و سریع رفت
پ.ن اول: دوسِت دارم دهقان ❤️