از اینستاگرام محمدعلی آهنگران
چند شب پیش به نمایشگاه عکس خانم نگار مسعودی در گالری تابستان در خانه هنرمندان رفتم. نمایشگاه عکس کوچکی بود. تعداد عکس ها هم زیاد نبود. اما موضوع و سوژه آن برایم خاص بود. نمایشگاه عکسهایی از زندگی مرضیه ابراهیمی یکی از دخترانی که سه سال پیش نیمی از صورتش با اسید سوزانده شده بود.
من سالهاست غصه دار قربانیان اسیدپاشی ام و خجلت زده آنانی که نتوانستم به عنوان یک طلبه و یک مبلغ دین صدای فریادشان باشم. بخاطر همین خجالت هم منتظر ایستادم تا مرضیه ابراهیمی در نمایشگاه نباشد ؛ تا مجبور نباشم با او چشم در چشم شوم. آخر به او چه بگویم؟ بگویم ما و هم لباسهایمان نتوانستیم بر ظلمی که بر تو رفته بشوریم و از غم این حادثه تابسوز و دردناک عمامه بر زمین بکوبیم و عبا از دوش برداریم؟ بگویم آمدند و اسید ریختند و صورت قرص قمرت را سوزاندند و رفتند و آب از آب هم تکان نخورد؟
رفتم نمایشگاه را دیدم و با چشمانی پر از اشک به خانم نگار مسعودی گفتم کلمات یارای بیان احساس اندوه من نیست احساس من در همین عکسها و تصاویری است که تو از نتایج این ظلم آشکار ضبط و ثبت کرده ای
پرونده اسيد پاشي اصفهان مختومه شد اما هنوز در ذهن و دل جامعه این پرونده باز است و افکار عمومی مردم ایران همچنان منتظر برخورد قاطع ، سخت و خشن با جانياني است كه در روز روشن به صورت نواميس مردم اسيد پاشيدند و ناگهان دود شدند و به هوا رفتند يا آب شدند و در زمين فرو ماندند. اسيد پاشي زنجيره اي اصفهان اسيد پاشي به چهره همه مردم و نوعي عمليات تروريستي عليه زنان مظلوم و بيگناه جامعه بود و هنوز چشم اميد قربانيان و خانواده هاي آنان به دست اندرکارانی است كه ميبايست پاسخ روشني به افكار عمومي دهند و مجرمان را به دست عدالت بسپارند. حافظه تاريخي مردم هنوز آنقدر ضعيف نشده كه فاجعه تلخ دو سال قبل را فراموش كند و جامعه همچنان منتظر است تا اقتدار نظام را شاهد باشد. اميدوارم مجازات شمر سيرتان و داعش صفتاني كه چهره فرزندان حضرت زهرا و امام حسين را با اسيد سوزاندند به اندازه اصرار بر لغو يك مسابقه فوتبال يا تعطيلي يك كنسرت موسيقي ارزش داشته باشد و خون علما و بزرگان دين را به جوش آورد و آمران و مباشران آن فاجعه هولناك به دست قانون سپرده شوند.
← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.