کناره مغازه پدریم یه حاج حسن نامی هم مغازه ساندویچ فروشی داشت،.. خلاصه زودپزش خراب شد اومد از ما برای چند روزی زودپز قرض گرفت تا که سر فرست زودپز بخره.. بعد چند روز زودپزمون رو آورد و تشکر و شروع کرد تعریف کردن که رفتم شهرآستارا و از بازار لوازم روسی فروشیش یه زودپز روسی درجه یک خریدم٫.. پدرم گفت کاش نمیخریدی چون شنیدم و دیدم خطرناکه و در حال پخت غذا ترکیده. شروع کرد با پدر من بحث کردن که این چه حرفیه میزنی لوازم روسی حرف نداره!!!. خلاصه چند ماه بعد سر ظهر صدای انفجار شنیدیم طوری که گج دیوار مغازمون ریخت بدو بدو رفتیم دیدیم بله زودپز ترکیده و ترکشش خورده تو سر حاجی و حتی به بیمارستان هم نرسیده خدا بیامرز.

خدا بیامرزدش . جنس چینی هم بدرد نمیخوره مثل روسی ولی چه کنیم که عوامل این دو کشور در ایران صاحب قدرت شده‌اند