دو روز پیش از اینکه به پایان عمرش برسد به محبوبه گفته بود: از زندگی خسته شدم، میخوام خودم رو بکشم.
محبوبه میگوید :عصبانی شدم، سرش داد زدم و گفتم حق نداری اینکار را بکنی، اما گفت دیگر نمیتواند کتکها و آزارهایی که از سوی نامادری به او تحمیل میشود را تحمل کند. تمام تنش کبود بود. کاش کاری از دستم برمیآید.
محبوبه، یکی از همکلاسیهای بهاره صیادی، دختر ۱۴ ساله بابلسری است که هفته...
← برای متن کامل، اینجا کلیککنید.