مردان خشن

«ایاز» که با خانواده ی «نصیر» خصومت دارد، توطئه ای ترتیب می دهد و بزرگ خانواده ی نصیر را به زندان می کشاند. نصیر در صدد گرفتن انتقام برمی آید، اما به وسیله ی ایاز از شهر رانده می شود. نصیر با پهلوانی برخورد می کند و نزد او رموز پهلوانی را می آموزد و در بازگشت دختر ایاز را می رباید تا به او تجاوز کند، ایاز هراسان در تعقیب نصیر برمی آید، اما از ارتفاعی پرت می شود و کشته می شود. نصیر از تصمیم قبلی اش منصرف شده و سرانجام با دختر مورد علاقه اش ازدواج می کند.
← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.