روز اول محدودیت‌های شدید کرونایی در مشهد چگونه گذشت؟
با توجه به وضعیت قرمز مشهد از نظر شیوع کرونا، اجرای محدودیت‌های جدید کرونایی از امروز در این شهر آغاز شده است.

در شهرهای قرمز به‌جز مشاغل سطح یک، مشاغل دیگر باید تعطیل باشند. همچنین خروج خودروهای پلاک‌های بومی از شهرهای قرمز و ورود پلاک‌های غیربومی به داخل این شهرها ممنوع است. ازساعت ۲۱ تا ۴ نیز طرح منع تردد خودروهای شخصی در سطح شهر اعمال خواهد شد. با توجه به اجرای دور تازه‌ای از محدودیت‌های کرونایی به سطح شهر رفته‌ایم تا ببینیم نحوه اجرای این محدودیت‌ها چگونه است. این محدودیت‌ها حداقل به مدت دو هفته اجرا می‌شود و در صورت ادامه روند شدید شیوع ویروس کرونا، تمدید خواهد شد.

ساعت ۱۰ - خیابان پیروزی

در خیابان پیروزی کرکره مغازه‌ها پایین است و تنها برخی از مغازه‌های سوپرمارکت و میوه فروشی فعال است. چند خانم جوان با عجله و پرونده به دست به سمت آموزشگاه رانندگی می‌روند. به دنبال آن‌ها به سمت آموزشگاه می‌روم. ۷ خانم به اپن آشپزخانه نزدیک شده و با خودکار مشغول پرکردن فرم هستند. سه خانم در پشت اپن آشپزخانه ایستاده‌اند. خودم را به جای مراجعه کننده می‌گذارم و از مسئول پذیرش می‌پرسم «خانم کلاس‌ها برگزار می‌شود». او در پاسخ می‌گوید «نه خانم؛ فعلا کلاس نداریم اما امتحان‌ها برگزار می‌شود؛ آن هم فقط شب‌ها».

به داخل حیاط این آموزشگاه رانندگی نگاهی می‌کنم. هنرجوهای زیادی برای کلاس‌های عملی آمده‌اند. بیرون از آموزشگاه دختر جوانی به دختر جوانی برخوردم که ماسک بر چهره‌اش ندارد؛ دوان دوان به سمت آموزشگاه می‌آمد.

او در خصوص کلاس‌های آموزشگاه می‌گوید «من دیروز با آموزشگاه تماس گرفتم تا ببینم آیا آموزشگاه فعال است که برای تعیین وقت کلاس‌های عملی ثبت نام کنم یا خیر. آن‌ها به من گفتند که پاسخ دادند و از شنبه قرار است به آموزشگاه بیایم. حتی به من اعلام کردند که امتحان آیین‌نامه و آزمون داخل شهر نیز برگزار می‌شود. کلاس‌های عملی هم طبق روال قبلی برگزار خواهد شد».

آن طرف خیابان، خانم میان‌سالی با یک دختر جوان روی نیمکت نشسته‌اند. سر صحبت را با ایشان نیز باز می‌کنم. خانم میان‌سال می‌گوید «من یک معلم هستم. تلفن همراه من دچار مشکل شده و برای تعمیر گوشی به اینجا آمده‌ام. از ساعت ۹ صبح اینجا منتظر هستم که مغازه تعمیرات گوشی فعال شود. به نظر من خیلی خوب است که محدودیت گذاشته شده است. اکثر دانش‌آموزهای من به خاطر بی‌احتیاطی خانواده و یا رفت‌وآمد به کرونا مبتلا شدند».

پشت سر این خانم، حسینیه‌ای به نام آل یاسین قرار دارد. درِ این حسینیه باز است. برای کنجکاوی به داخل حسینیه می‌روم. چند مرد در داخل این حسینیه بدون داشتن ماسک در حال تعمیرات هستند.

ساعت ۱۱- خیابان جمهوری اسلامی

اکثر مغازه‌های این خیابان، تعمیرات ماشین و یا قطعات خودرو است. در اطلاعیه اخیر ستاد کرونا مشاغلی مانند تعمیرات، مکانیکی و... جزو مشاغل ضروری محسوب می‌شوند. به داخل یک مغازه لوازم قطعات و یدکی می‌روم. پسر جوانی، حدودا ۲۰ ساله، با ماسک سفید در پشت پیشخوان مغازه، مشغول حساب و کتاب است. نظرش را در مورد محدودیت‌های جدید کرونایی جویا می‌شوم. می‌گوید «اینکه فروشگاه‌های غیر ضروری تعطیل شود، اتفاق خوبی است اما امیدوارم در کنار آن زنجیره ویروس کرونا هم قطع شود. اینکه تنها مغازه‌ها تعطیل شود، برای قطع زنجیره شیوع کافی نیست. باید همه مردم ماسک بزنند و رعایت کنند تا زنجیره قطع شود».

ساعت ۱۱:۳۰- میدان ۱۷ شهریور

پاساژهای آسمان و افشار در میدان ۱۷ شهریور از دیگر اماکنی است که همچنان فعال است. فروشندگان پاساژ در محوطه بیرونی ایستاده‌اند. نزدیک‌تر که می‌شوم، متوجه می‌شوم که مغازه‌ها فعال است و فروشندگان تنها کرکره مغازه خود را پایین کشیده‌اند. برخی از فروشنده‌ها مدام سیگار می‌کشند. ماموران اماکن و اصناف داخل پاساژها هستند و مغازه‌داران را یکی یکی از پاساژ بیرون می‌کنند. یکی از مغازه‌داران این پاساژ می‌گوید «چرا باید از تعطیلی مغازه‌ها راضی باشم؟ من شب عید کاسبی نکردم. در این مدت کرونا هر مرتبه یک برنامه جدید برای ما ریخته شد. من شب عید کار نکردم. در این مدت تنها تلاش کردم تا بدهی‌های شب عید را پرداخت کنم. حالا باز دوباره دو هفته تعطیل کنم».

این فروشنده بیان می‌کند «من یک تولیدکننده هستم و ۱۴ نفر پرسنل دارم. امسال سال رونق اقتصادی و تولید ملی است. با این شیوه که در پیش گرفته‌اند، تنها می‌خواهند تولید ایرانی را زمین بزنند. با این کار راه را برای جنس چینی باز می‌کنند. من چند کارگاه تولیدی دارم. نمی‌توانم هزینه همه کارگرهای خود را بپردازم. یکی از کارگاه‌های من تعطیل شده است. اجاره مغازه‌های این پاساژ ماهانه ۱۵ تا ۲۵ میلیون تومان است. اگر ما نصف ماه تعطیل باشیم، از کجا می‌توانیم پول کارکنان، اجاره، آب و برق و گاز و... بپردازیم؟ چرا زور دولت فقط به ما می‌رسد؟ به ما می‌گویند که وام کرونا می‌دهیم. من درخواست این وام را کردم و به من اعلام کردند که این وام تنها ۶ میلیون تومان است. با ۶ میلیون یکی از چک‌های من پاس نمی‌شود».

او ادامه می‌دهد «من چاره‌ای جز فعال نگه داشتن مغازه‌ام ندارم. از کجا هزینه مردم را بپردازم؟ اگر قرار است که ما تعطیل باشیم، بانک‌ها نیز باید تعطیل شود. همه چک‌های ما برگشت خورده است. به کسی که چکش برگشت خورده، دسته چک نمی‌دهند. ما مجبور هستیم به نام خانواده‌مان دسته چک بگیریم».

سخنان پرهیجان این فروشنده باعث شد فروشندگان مغازه‌های اطراف، دور ما جمع شوند. آن فروشنده با صدای بلند به گفت‌وگو ادامه می‌دهد و می‌گوید «پارچه تاریخ انقضا دارد. من چقدر می‌توام پارچه را در انبار حفظ کنم؟ تابستان در این پاساژ کلی آتش‌سوزی رخ داد. سر نبش پاساژ یک مغازه کفش فروشی بود؛ صاحب مغازه اجاره را به ۲۲ میلیون تومان رساند. همکار ما ورشکست شد و حالا دیگر مغازه‌ای ندارد».

در همان لحظه مرد جوان دیگری به سمت ما می‌آید و مردم و بازاریان را کنار می‌زند تا با ما حرف بزند. او اظهار می‌کند «من چطور می‌توانم اجناس خود را به صورت آنلاین بفروشم؟ وقتی در مغازه من باز نباشد، چه جنسی بدهم؟ من مشتری از شهرهای مختلف دارم. وقتی مشتری می‌آید اما در مغازه من بسته است، چطور به او جنس بدهم؟ من ۱۱ میلیارد تومان سرمایه‌ام را در راه تولید داخلی گذاشته‌ام. من هم می‌توانستم راه دلالی را در پیش بگیرم. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، سرمایه‌ام را از تولید داخلی بیرون می‌کشم».

سایر مغازه‌داران نیز با او هم‌صدا بودند و همهمه می‌کردند. هر کس چیزی می‌گفت. برخی‌شان از ۴ برابر شدن عوارض اداره دارایی گلایه داشتند. یکی می‌پرسید «چرا شاندیز و طرقبه فعال است»؛ دیگری می‌گفت «باغ ویلاها برای میهمانی‌ها اجاره داده می‌شود اما مغازه‌های ما که شاید تعداد کمی مشتری داشته باشد، باید بسته بماند».

به آن طرف میدان ۱۷ شهریور می‌روم. یکی از پاساژها هنوز فعال استو برخی از مغازه‌های فروش لباس، مانکن‌های خود را بیرون از مغازه چیده‌اند. مسئول حراست پاساژ متوجه حضور ما می‌شود. به سرعت و با رفتاری نه چندان مطلوب شروع به بیرون کردن مغازه‌داران از پاساژ می‌کند. مغازه‌داران با گله و ناراحتی از پاساژ بیرون می‌آیند. چند قدم جلوتر می‌روم و به پاساژ امام حسین(ع) می‌رسم.

مردی با پالتوی مشکی، کلاه قهوه‌ای، ماسک آبی و کیف چرمی جلوی در پاساژ ایستاده است. او ظاهرا از فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان این پاساژ است.

به من می‌گوید «از زمان شیوع ویروس کرونا تاکنون اجاره هیچ ماهی را صاحبان پاساژ نبخشیده است. من راضی هستم که در این شرایط کرونایی، مغازه تعطیل باشد اما به شرطی که بعد از آن، اوضاع بهبود پیدا کند و یا زنجیره این ویروس قطع شود. همکاران زیادی دارم که اصلا اعتقادی به ماسک ندارند. اگر واقعا با بستن مغازه‌ها و با تعطیلی می‌توان زنجیره این ویروس را قطع کرد، من مشکلی با تعطیلی ندارم».

ساعت ۱۳- خیابان راهنمایی

خیابان راهنمایی ساکت و خلوت است. انگار هیچ‌کس در خیابان نیست. مغازه‌های زیادی را می‌بینم که کرکره مغازه خود را پایین کشیده‌ و قفل مغازه را زده‌اند. برخی از آن‌ها بنری بزرگ با این عنوان نصب کرده‌اند که «ارسال رایگان و آنلاین داریم». همچنین برخی مغازه‌های خیابان راهنمایی به صورت نیمه‌باز در حال فعالیت هستند.

← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.