بلبل مزرعه

روستایی جوانی دختر ارباب را دوست دارد در حالی که خواهرش به پسر ارباب عشق می ورزد. ارباب ابتدا از این جریان خشمگین می شود ولی بعداً به ازدواج پسرش با دختر روستایی رضایت می دهد و به جوان روستایی می گوید زمانی با عروسی او و دخترش موافقت خواهد کرد که پول فراوانی به دست آورد. جوان روستایی در جریان حادثه ای پول را به دست می آورد. اما از طرفی دختر ارباب از دوری جوان روستایی بیمار می شود. ارباب به جستجوی جوان می پردازد. سرانجام او را پیدا می کند و در حالی که از شرطش صرفنظر کرده با ازدواج آنها موافقت می کند.
← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.