حسرت

علی (رضا بیک ایمانوردی) مباشر دایی اش (احمد قدکچیان) و سرپرست کارخانه ی او است. دختر دایی اش شهلا (پرستو)، که سبک سر است، به او علاقه دارد و پسر دایی اش ایرج (گرشا رئوفی)، که دایم الخمر است، به او وابسته است. ایرج شبی در عالم مستی با اتومبیل پیرمردی را زیر می گیرد و علی و دایی اش، موقعی که به عیادت پیرمرد می روند، با دختر او مریم (سپیده) آشنا می شوند و او را به عنوان منشی در کارخانه استخدام می کنند. علی و مریم به هم علاقمند می شوند و شهلا برای دورکردن مریم از علی ایرج را سر راه مریم قرار می دهد. ایرج اعتیادش را ترک می کند، و علی برای خوشبختی او وانمود می کند که به مریم بی علاقه است. ایرج و مریم ازدواج می کنند؛ اما ایرج که نسبت به رابطه ی همسرش با علی بدگمان است مریم را مضروب می کند و وقتی او قصد جان علی را دارد، ناغافل، با شلیک گلوله ای خودش کشته می شود. علی، که در مظان اتهام است، با شهادت شهلا آزاد می شود و با مریم زندگی جدیدی را آغاز می کند.
← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.