ناجورها

رضا بازارچه (رضا بیک ایمانوردی) که با دوستش غفور در کار قاچاق است محموله ای را به سلمان تحویل می دهند. رضا توسط ژاندارم ها دستگیر می شود و غفور از سلمان کیف محتوی پول قاچاق را طلب می کند. سلمان کیف را به زنی سپرده است، و غفور و بشیر (علی آزاد) کیف را از زن پس می گیرند و بشیر از زن هتک حرمت می کند. سحر به شوهرش اسلام (محمدعلی فردین) می گوید که اسم یکی از متجاوزان رضا بازارچه بوده است. اسلام به شهر می رود و رضا را در زندان ملاقات می کند. وقتی اسلام در یک دعوای ساختگی به زندان می افتد آن دو را به زندان دیگری منتقل می کنند. اسلام و رضا بر اثر تصادف اتومبیل شان می گریزند، و اسلام وقتی به روستای زادگاهش می رسد همسرش خودکشی کرده است. وقتی مادر اسلام رضا را می بیند شهادت می دهد که او متجاوز نبوده است. رضا از نشانی هایی که پیرزن می دهد غفور را می شناسد و با اسلام درگرفتن انتقام از غفور همراه می شود. آنها از طریق غفور به بشیر می رسند و اسلام بشیر را از پا درمی آورد و با رسیدن ژاندارم ها خود را تسلیم می کند.
← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.