حکیم باشی

پزشکی (منوچهر والی زاده) برای طبابت وارد روستائی می شود و مظفرخان حکیم باشی (نصرت الله کریمی) حضور او را مخل کار خود می داند. حکیم باشی و مباشرش رمضان (روح الله مفیدی) قصد دارند مردم را نسبت به پزشک بدبین کنند. مظفرخان دخترش گلی (دلارام) را علیه پزشک وامی دارد، اما گلی به تدریج به پزشک انس می گیرد و پزشک از او خواستگاری می کند. کدخدا (رضا شفیع) خود را به تمارض می زند و وقتی پزشک از مداوای او عاجز می ماند حکیم باشی وانمود می کند که او را مداوا کرده تا مردم کماکان به او اعتقاد آورند. پزشک موضوع را با رئیس پاسگاه (میرمحمد تجدد) در میان می گذارد و آنها قصد جلب حکیم باشی را دارند؛ به ویژه این که گلی به دلیل مخالفت پدرش با ازدواج او و پزشک خودکشی کرده، اما نمرده است. حکیم که از درمان دخترش عاجز است دست به دامان پزشک می شود و پس از معالجه ی او رضایت می دهد که گلی با پزشک ازدواج کند. حکیم باشی پس از ازدواج با زن بیوه ای به نام انسیه (ایرن) فاش می کند که جادو و جنبل هایش اثر درمانی نداشته است.
نظر کاربران را اینجا ببینید. ( تعداد نظرات: ۱ )