سوداگران مرگ

سوداگران مرگ ـ فروشندگان هروئین ـ به کار قاچاق مواد مخدر مشغولند. مأمور پلیسی به نام ناصر، که در گمرک جنوب در اداره ی مبارزه با مواد مخدر فعال است، برای شناسائی و دستگیری چنگیز و افرادش با قطار عازم تهران می شود. او در قطار با زنی به نام شیرین، آشنا می شود که عضو گروه قاچاقچی ها است، اما مایل به همکاری با آنها نیست. شیرین به ناگزیر و برای کمک به شوهرش، که فلج و معتاد است، به این همکاری تن داده است. وقتی به تهران می رسند شیرین دستگیر می شود. چنگیز و افرادش شوهر شیرین را به قتل می رسانند و شیرین، پس از اطلاع از مرگ همسرش، به ناصر کمک می کند تا گروه قاچاقچی ها شناسائی شوند. شیرین به دام افراد گروه می افتد و ناصر او را نجات می دهد و افراد گروه را دستگیر می کند. او به شیرین قول می دهد که تلاش خواهد کرد تا در مجازات او تخفیف قائل شوند.
← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.