این دست کجه

رضا (رضا بیک ایمانوردی) و گل آقا (سیدعلی میری) از کودکی با هم دوست هستند. رضا کمک می کند تا گل آقا به تحصیلاتش ادامه بدهد. سال ها می گذرد و رضا سارق می شود و گل آقا درجه دار پلیس. رضا چند بار به دست گل آقا دستگیر و روانه ی زندان می شود، تا این که عاقبت رضا موقع دزدی با دختری به نام زری (شورانگیز طباطبائی) و برادرش شهرام (شهرام ثمینی پور) آشنا می شود و به آن دو کمک می کند. جمال، صاحبخانه ی زری او را اغفال می کند و پایش را به کاباره می کشاند. روزی زری جمال را مضروب می کند و اسکندر، صاحب کاباره، شایع می کند که زری جمال را به قتل رسانده و به عنوان حق سکوت او را به همکاری وا می دارد. تا این که جسد جمال توسط پلیس کشف می شود و زری به عنوان قاتل در مظان اتهام قرار می گیرد. رضا به کمک یکی از کارکنان کاباره پرده از راز قتل جمال برمی دارد و اسکندر دستگیر می شود. یکی از هم بندهای رضا به نام علی (منوچهر وثوق) از زندان آزاد می شود و پس از آشنایی با زری به او ابراز علاقه می کند و رضا برای خوشبختی آن دو پای خود را از زندگی آنها کنار می کشد.
← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.