تکرار/تحلیل مهدی محمدی از بیانیه "گام دوم انقلاب" رهبر انقلاب
مهدی محمدی معتقد است که بیانیه "گام دوم انقلاب" یک حرف مهم را نمی‌گوید و آن این است که صاحب پیام از آنچه که خود به صورت تمام و کمال به میدان آورده‌اند و انقلاب را سرافراز و دشمن را ناامید کرده‌اند، سخن نمی‌گویند.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، «مهدی محمدی» تحلیلگر مسائل سیاسی در رابطه با بیانیه "گام دوم انقلاب" امام خامنه‌ای در یادداشتی که در روزنامه جام‌جم به چاپ رسیده است، نوشت:

یکم- پیام بدیع، اندیشیده و پرمغز رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران مانیفست دوران دوم انقلاب اسلامی است که اگرچه همه ملت ایران را مخاطب قرار می‌دهد اما در اصل بار را روی دوش جوانان می‌گذارد، یعنی کسانی که در همین متن از آنها به عنوان اصلی ترین ثروت و دارایی ایران نام برده است. این پیام در نوع خود نمونه و بدیلی در تاریخ پس از انقلاب اسلامی ندارد. ما به یاد نداریم که عالی‌ترین مقام کشور، در پیامی تفصیلی، با جزئیات درباره اصلی ترین مسائل حال و آینده کشور سخن گفته و خط مشی‌های اصلی درباره روندهای آینده را معین کرده باشد. مهم‌تر اینکه این یک پیام آشکار است و در نهانخانه نظام خطاب به مسئولان بیان نشده بلکه به طور علنی، خطاب به عموم مردم و در معرض قضاوت همگان طرح گردیده است.

دوم- مهم‌ترین مضمون این پیام این است که انقلاب اسلامی از مجموعه گام‌هایی که تا رساندن پرچم به دست صاحب اصلی انقلاب و صاحب ولایت عظمی باید بردارد، یک گام برداشته و اکنون در آستانه گام دوم است. این دارای پیامی مهم هم برای دشمنان و هم دوستان است. آنچه دشمنان باید بفهمند این است که نظام اسلامی از چنان استحکام و نیرومندی برخوردار است که برای آینده بلند مدت برنامه ریزی می‌کند و آنچه دوستان انقلاب را مخاطب قرار می‌دهد این است که در برداشتن این گام دوم باری سنگین بر دوش دارند چرا که باید دستاوردهای گام اول را تکمیل کرده و از تکرار اشتباهات آن بپرهیزند.

سوم- ویژگی‌های متنی و فرامتنی این پیام بسیار ممتاز است.

اولاً این پیام بسیار امیدوارانه نوشته شده در حالی که دشمن همه سعی خود را کرده است تا انقلاب اسلامی را بی آینده نشان بدهد. اتفاقاً آنچه در این پیام تحقیر شده، همین تلاش دشمن برای ناامید کردن مردم از انقلابی است که رهبر آن در حال برنامه ریزی برای یک گام بلند دیگر است و قصد دارد ده‌ها جشن پیروزی انقلاب دیگر هم برگزار کند.

ثانیاً پیام انقلاب را به عنوان یک مفهوم جاری و مستمر در نظر می‌گیرد و از تفسیرهای ایستا درباره انقلاب که منجر به سکون و خمودگی می‌شود، عمداً پرهیز دارد. تئوری نظام انقلابی که در این پیام برای نخستین بار از آن سخن گفته شده، در واقع نظریه‌ای است در این باره که چگونه انقلاب هرگز نباید تمام شود و ویژگی مهم نظام اسلامی این است که هرگز انقلاب زدایی نمی‌شود، همه پیشرفت‌ها و حرکت‌ها هم وصل به همین اصل است و تمام تلاش دشمن نیز این است که این نظام انقلابی یا به تعبیر امام، نهضت، را انقلاب زدایی کرده و آنگونه که هنری کیسینجر زمانی گفته تبدیل به یک «کشور» ایستا و ساکن بکند.

ثالثاً پیام کاملاً صادقانه نوشته شده و ابایی ندارد که بگوید در مواردی ضعف‌های مهم وجود دارد و تا آنچه هدف انقلاب اسلامی است، هنوز فاصله‌ای بزرگ مانده. رابعاً در همه جای این پیام دشمن حضور دارد و این نشان دهنده این است که هیچ برنامه ریزی برای آینده نمی‌تواند بدون توجه به برنامه دشمن و فارغ از تدوین یک راهبرد متقابل باشد. و خامسا، این پیام آینده را وعده نمی‌دهد بلکه پیش بینی می‌کند و این نشان از آن دارد که صاحب پیام، در واقع «صاحب خبر» است و از امری محتوم برای این ملت و کشور در آینده نوید می‌دهد همچنانکه از اجل محتوم برای دشمن هم سخن گفته است.

چهارم- برخی تعابیر در این پیام چنان پخته و نیرومند است که من حدس میزنم سال‌های طولانی در ذهن مبارک رهبر معظم انقلاب اسلامی بالا و پایین شده و به آن اندیشیده‌اند. نظریه نظام انقلابی یک تعبیر بدیع است که نظام سازی را که مستلزم ثبات و استقرار است با تغییر و تحول دائمی که مقتضای انقلاب است، ترکیب می‌کند. کاملاً روشن است که در این باب باید بسیار تأمل کرد و سخن گفت. پیام می‌گوید برای انقلاب اسلامی مهم است که چرا بماند و چگونه بماند و این یعنی هدف و ارزش‌ها، پیش پای وضع موجود قربانی نخواهد شدو اصولی هست که بنا نیست از آن کوتاه بیاییم. صاحب پیام خبر می‌دهد که ایران هرگز هیچ گلوله‌ای را شلیک نکرده اما وقتی گلوله‌ها شلیک شده همواره برنده جنگ بوده است. این یعنی در آینده هم ما هرگز شلیک کننده گلوله اول نخواهیم بود اما حق شلیک گلوله آخر همواره از آن ماست. پیام می‌گوید آنچه را گذشتگان تجربه کرده‌اند آیندگان هم خواهند دید بنابراین کسی نباید گمان کند که از تجربه گذشته بی نیاز است و کسی هم نباید انتظار داشته باشد بدون درس گرفتن از گذشته وارد آینده شویم.

گذشته هم فقط شیرینی نیست، تجربه‌های تلخ فراوان دارد. پیام تاکید می‌کند حقیقت را از زبان دشمن نمی‌توان شنید. این درسی بزرگ و مهم است که به ما می‌آموزد حتی وقتی دشمن ظاهراً راست می‌گوید و خود را پی حقیقت نشان می‌دهد، در واقع در حال گفتن دروغی بزرگ‌تر به ماست و اساساً در نظام عمل دشمن، حقیقت هم ابزار دروغ است. صاحب پیام معتقد است انقلاب اسلامی یک قطب به قطب‌های موجود جهان افزود و در حالی که قطب دوم فروریخته، قطب انقلاب اسلامی روز به روز نیرومندتر شده است.

صاحب پیام از وضعیت عدالت در کشور ناراضی است اما بی انصافی درباره گذشته را هم بی عدالتی می‌داند. پیام انقلاب اسلامی را در برخی حوزه‌ها رکورددار می‌داند و من بعید می دانم هیچ کشوری در جهان صاحب این همه رکورد باشد. پیام گله می‌کند که مشکلات کشوری نه ناشی از انقلابی بودن بلکه ناشی از بی توجهی به مبانی و آرمان‌های انقلاب بوده است. این جمله کوتاه حقیقتی بلند در خود دارد و آن این است که هر کجا پیشرفتی بوده محصول انقلابی عمل کردن و پای بندی به اصول بوده و هر کجا به اصول عمل نشده قطعاً خسارت به بار آمده است. درباره مصداق یابی این اصل پس از انقلاب حقیقتاً می‌توان کتاب‌ها نوشت و باید نوشت.

پیام آشکار و سرافراز می‌گوید امروز در آستانه مرزهای رژیم صهیونیستی ایستاده‌ایم، در قلب سرزمین‌های به مجاهدان کمک می‌کنیم، به مقاومت سلاح‌های پیشرفته می‌دهیم و ائتلاف‌سازی‌های تبلیغاتی آمریکا را به هیچ می‌گیریم. این شاید راهبردی‌ترین پیام برای همه بازیگرانی است که امید بسته بودند فشارها و فضاسازی‌ها بر محاسبات رهبری در ایران تأثیر بگذارد، تأثیر البته گذاشته منتها به این شکل که محاسبات انقلابی را تقویت و تشدید کرده است! پیام می‌گوید کسب ثروت خوب است اما عدم فساد ملاک مشروعیت است. واژه مشروعیت کاملاً به دقت انتخاب شده و دارای بار فقهی است به این معنا که مسئول فاسد، غاصب و در حکم طاغوت است و اساساً اجازه امر و نهی از موضع حکومت ندارد. پیام تلویحاً می‌گوید بهشت به اختیار است اما جهنمی‌ها اجازه نخواهند داشت به اجبار مردم را به جهنم ببرند و این شأن حکومت است که در این باره به وظیفه خویش در قبال جامعه عمل کند. و نهایتاً اینکه پیام می‌گوید آنچه اروپا و امریکا می‌گویند نه پیشنهاد، بلکه اغلب فریب و خدعه است و بنابراین فریب نخوردن اصل مهم‌تری است تا توافق کردن، ضمن اینکه این جنس توافق‌ها هیچ گره‌ی از کار ملک و ملت نگشوده است.

پنجم- اما پیام یک حرف مهم را نمی‌گوید. پیام در این باره که اگر این انقلاب این راه را آمده و چنین سرافراز و پرنشاط است، اگر به آینده امیدوار است و دشمن را خسته و ناامید کرده، اگر گام اول را با قهرمانی برداشته و در تدارک گام دوم است، همه به این سبب است که رهبری حکیم، امین، با تقوا، بنده خداوند و خادم بندگان خداوند، و تیزهوش و اسثنایی بالای سر آن بوده است. صاحب پیام عمداً از کنار این نکته اصلی و بنیادین می‌گذرد ولی ما دقیقاً همین جا باید توقف کنیم. رهبری حق هدایت و پیشگامی را برای این ملت تمام کرده و سهم خود را تمام و کمال به میدان آورده است، سوال این است که آیا ما هم سهم خود را به تمامی انجام داده‌ایم؟

← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.