|
|
|
مردم ایرانم درود
اسماعیل چگونه میتواند محبت سرشارتان را فراموش کند چگونه میتواند در یادتان نباشد هنگامی که شما در سختترین لحظات زندگیام به یادم بودید و مهرتان را بر من و خانوادهام باراندید.
در روزهای گذشته در شرایطی بودم که نه قلم یاری میکرد و نه ذهن و جانم، حتی واژهها هم بامن بیگانه شده بودند اما دیگر تاب این بار سنگین را ندارم، پس میکوشم با روح پریشانم، لکنت زبانم و قلم لرزانم، در ثنای قطرهای از مهرتان چیزی بنگارم.
.
ابتدا یاد میکنم از کارگران رنجدیده و با وفای هفت تپه و خانواده ی بزرگوارشان که تا روز آخر در کنار خانواده ام بودند و امروز که پس از گذشت چهل روز در محل کارم حاضر شده ام با اینکه دیگر معنای آزادی را دیگر نه میفهمم نه درک میکنم اندکی احساس آزادی کردم، ای آزاد دلان یاد میکنم از تمام هم طبقه ای های کارگرم و از تمام تشکلات و سندیکاهای کارگری کشورم که حامی برادر کوچکشان بودند.
یاد میکنم از معلمان عزیزم، جامعهی پزشکان و پرستاران مهربانم، بازاریان و تمام اصناف و انجمن هایی که مهروزانه برایم مهر ورزیدند.
یاد میکنم از هنرمندان و نویسندگان و شاعران خوش فکر و خوش ذوق کشورم
و بسیار خاص و خیلی ویژه یاد میکنم از دانشجویان عزیزم، دانشجویان نازنینم، شاپرکان زیبایِ میهنم، فرزندان رعنایِ سرزمینم دوستتان دارم.
و در آخر در جواب همهی عزیزانم که در ایام بازداشت شعارِ « من هم اسماعیل بخشی هستم» را یا گفتند یا نوشتند تا هم مرا حامی باشند و هم خانوادهی غمگینم را دل آرام، پاسختان میدهم :
«من هم فدایی شما هستم»
منبع:اینستاگرام اسماعیل بخشی