همین الان سفارش بدهید که ضرر نمی کنید :)
کتاب زندگیِ من است که بیست و نهم همین ماه توسط یکی از معتبرترین ناشران آمریکا و انگلیس وارد کتابفروشی‌ها میشود. قصه‌هایم از قمیکلا تا نیویورک. در واقع قصه های دو کتابی که به فارسی نوشته بودم « تاج خار» و « من آزاد هستم» به اضافه سالهای پس از ترک ایران.. به کمک همسرم دو سال طول کشید و بلاخره تمام شد. این دوره که قصه های زندگی ام را می نوشتم اگر کامبیز نبود چند باری سکته کرده بودم گاهی از هیجان زیاد و گاهی از دلتنگیِ زیاد تر. یعنی بارها پیش آمد وقتی می نوشتم یا قصه را برای چندمین بار برای کامبیز تعریف می‌کردم بلند بلند می‌خندیدم و بارها بلند بلند گریه کردم. گاهی اصلا نمی‌کشیدم که خاطره‌هایم را شخم بزنم. برای منی که این همه سال خانواده و خصوصا مادرم را ندیدم نوشتن از آنها خودِ نفس تنگی بود. و این قصه بسیاری از ماست که وقتی خاطره‌های مان را ورق می‌زنیم انگار در همان زمان زندگی می‌کنیم و با اضطراب‌ها و شعف‌های همان زمان نفس می‌کشیم. با قصه‌های خودم بارها دچار ترس می‌شدم مثلا برای نوشتن آن لحظه‌ای که می‌خواستم به کمک لیلا خبر باردار شدنِ پیش از رفتن به خانه‌ی بخت را به مادرم بگویم، داشتم سکته می‌کردم. انگار صد سال زندگی کرده ام. از بس زندگی‌ام فراز و فرود داشت، از دبیرستان اخراج شدم، از مجلس اخراج، از زندگی شخصی‌ام، از شهرم و سپس از کشورم ولی هیچ وقت کوتاه نیامدم و حالا با یک پنجره به نام شبکه‌های اجتماعی هر روز توی خود ایرانم. مثل خیلی از دختران ایرانی من هم انقلاب اول را از خانه‌ام شروع کردم و باور عمیق دارم که همه ما باید داستان‌های سانسور شده‌ی پستوهای خانه‌های ایرانی را بیرون بکشیم.من یک آدم معمولی‌ام ژن خوب هم ندارم برای تمام کسانی که ژن معمولی دارند خواهم گفت که قصه های زندگی شان را دور نریزند و نگذارند پدر، مادر، همسر، فلان حزب، فلان سازمان و فلان سلبریتی بشود نماینده ی شان. هر زن معمولی اگر بتواند جلوی باور‌های غلط و زور گفتن های خانواده و جامعه و کشورش طغیان کند بی‌شک خودش نماينده و رهبر خودش است. اگر زنی اجازه ندهد کسی به او برای انتخاب سبک زندگ‌اش زور بگوید بی شک آن زن در برابر زوزگویی های بزرگتر هم خواهد ایستاد. گام اول برای رسیدن به یک حکومت آزاد این است که زنان علیهِ تمامیِ زورگویان طغیان کنند. هر زن به تنهایی یک جنگجو است که باید قصه های جنگ تک نفره‌اش را فریاد بزند تا زنان دیگر هم قدرت پیدا کنند برای جنگیدن، تا قربانی ماندن برای همیشه از قاموس زنان خاورمیانه پاک شود.