|
|
|
۱- کشیدن کاریکاتور از هر سیاستمدار و آدم معروفی از واجبات است. من با مقامهای ارشد از جمله وزرا و نخستوزیران مختلفی در غرب مواجه شدهام که کاریکاتور و نقد تند را عاملی مهم برای ایجاد "فروتنی" خواندهاند. . ۲- اگر من کارتونیست و منتقد منصفی باشم، هم از موسوی و کروبی و رفسنجانی و خاتمی کار انتقادی میکشم و هم از رضا پهلوی. ملاک برای من این است که آیا کارتونیست با توجه به آگاهی از همراهی میرحسین موسوی و کروبی و خاتمی و ... با جنایتهای خمینی، کوتاهیها و شراکت ۳- به همان اندازه که کارتونیست باید آزاد باشد که نقد کند و حرفش را بزند، مخاطب هم آزاد به بیان عقیدهاش خواهد بود. لایک کند، آنلایک کند. اما اینها نباید عامل مخالفت با نقد و طنز و کارتون شود. اتفاقاً معتقدم که باید آنقدر کاریکاتور و کارتون کشید تا پوست طرفداران کلفت شود! ۴- مخالف طنز و کارتون، اسیر کیش شخصیت است. ایران آینده به چنین اسیرانی محتاج نیست. ۵- اگرچه به خاطر موضوع آب، از حوزههای دیگر کناره گرفتهام و به خاطر بیماری عضلانی-عصبی(Fibromyalgia) مدتها است کارتون نمیکشم، بر خودم واجب میدانم که شاهزاده و مجموعه اطرافش را در کارتونهای انتقادیام بیاورم.(اتفاقا سوژه را به خودش گفتم!!)