دختر فراری

تبه کاری به نام هوشنگ به دختری به نام ژاله علاقه دارد؛ اما ژاله به درخواست ازدواج او جواب رد می دهد. هوشنگ به کمک دوستانش ژاله را می رباید و از ایران به ترکیه می برد. پدر ژاله کارآگاهی خصوصی را استخدام می کند تا دخترش را در استانبول و کرانه های دریای سیاه بیابد. تبه کاران برای تحویل دادن ژاله دو میلیون تومان مطالبه می کنند و کارآگاه در جست وجوی آن ها به ترکیه می رود. کارآگاه با دختری به نام گلی که فروشنده ی دوره گرد است، آشنا می شود که شباهت زیادی به ژاله دارد. او با کمک گرفتن از گلی و دوست آسمان جلش و با استفاده از شباهت گلی به ژاله نقشه ای طرح می کند و هوشنگ و دوستانش را به دام پلیس می اندازد. کارآگاه که به گلی علاقه مند شده ژاله را به آغوش خوانده اش بازمی گرداند و سپس با گلی پیمان زناشوئی می بندد.
← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.