روی دیوار سلولم با خودکاری که در بازجویی یواشکی لای چادرم قایم کرده بودم اسم تمام آدمهایی را که می شناختم و پیش از من و بیش از من در انفرادی و زندان بودند، نوشته بودم. آن دیوار از اسم سیاه شده بود و دیدن آن اسم ها، هر بار که طول کوتاه سلول را می رفتم و می آمدم، بهم قوت قلب عجیبی می داد. آن قدر آدمها را به خاطر فعالیت هایی که در کشورهای دیگر به آن جایزه می دهند زندانی کرده اند که دیگر دیوار صدها سلول هم جای کافی برای اسم های همه آن ها ندارد. به همه آن اسم ها بیفزایید: هدی عمید، نجمه واحدی، فرهاد میثمی، رضوانه محمدی، رضا خندان، نسرین ستوده و مریم آزاد.
آن روز ناگزیر که بر آن دیوارها، هزار هزار اسم بنویسیم و هر بار که اسم ها را نگاه کنیم تمام این روزها و ماهها و سالهای زندان و تهدید و وحشت را پشت سر بگذاریم، فرا خواهد رسید.