از اینستاگرام مسیح علی‌نژاد
يادمان نمی‌رود که هشتاد و هشت چه دل‌ها که خون شد. هشتاد و هشت را خیلی‌ها با نام ندا و سهراب می‌شناسیم. سهراب و ندایی که هنوز قاتل‌شان در هیچ دادگاهی محاکمه نشد.
ولی می‌خواهم کسانی را به شما معرفی کنم که آنها هم برای آزادی هزینه دادند اما هیچ کسی نام‌شان را هم نشنیده
امیر یوسف زاده دانشجوی جوانی بود که در جریان حمله به کوی دانشگاه در سال هشتاد ‌هشت کشته شد.
شب بیست و‌چهارم خرداد هشتاد و هشت نیروهای لباس شخصی و نظامی به کوی دانشگاه حمله کردند و دانشجویان را با بی رحمی مورد ضرب و شتم قرار دادند و زیر و دست و پا و با ضرب باتوم له‌شان کردند.
امیر یوسف زاده یکی از آن دانشجویان معترض بود که در همان شب حادثه در کوی دانشگاه ناپدید شد ‌و سرانجام ششم دی‌ماه جسدش را به خانواده‌اش تحویل دادند.
این عکس امیر است که برای نخسیتن بار یکی از همکلاسی هایش برایم ارسال کرد آنهم دو سال بعد از کشته شدن امیر و برایم نوشته بود:«به امیر حسودی ام می شود که با عزت رفت و ما ماندیم و ...»
همان زمان من با‌پدر امیر یوسف زاده مصاحبه ای انجام دادم که گفت:«امیر تکیه گاه خانواده ما بود، امیر همه چیزِ ما بود ، امیر همه کسِ خانواده ی ما بود.... امیدوارم داغی که به دل من و مادر امیر گذاشته اند را خدا به دل خودشان هم بگذارد ..ما که دیگر کاری از دست مان بر نمی آید...»
صدای پدر امیر را در مستند رادیو فردا و در یوتیوب و‌جرس منتشر کردم و بعد از آن خانواده دیگر هیچ مصاحبه‌ای نکردند و زخم‌های‌شان را به تنهایی در آغوش کشیدند. به تکیه‌گاه آنها شلیک شده بود و به امید ما نیز. مریم سودبر اتباتان نیز یکی دیگر از کشته شدگان سال هشتاد و هشت بود که خانواده‌اش فقط یک بار مصاحبه کردند و ....تاریخ از هشتاد و هشت آغاز نشد اما برای بسیاری از هم نسل‌های خیلی چیزها بعد از هشتاد و هشت عوض شد...اعتمادی که دفن شد.
← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.