زندگی مجازی قربانیان سقوط (بخش ششم)؛ پسرم می‌خواست جاستین ترودو شود
ویدیو جان به لب می‌کند. در باز می‌شود. اتاق بچه‌ای را می‌بینیم که سرشار از شور زندگی است. کلکسیونی از لگوها، یک گلدان بامبو و بعد دوربین می‌چرخد و صدای مرد درهم‌شکسته و ویران می‌آید که: «راستین بابا همه لگوهاتو مرتب کردم، همه رو برات تمیز کردم.» می‎‌رسد به تخت کودک و می‌گوید: «ببخشید بابا چند شبه که من خودم رو تخت تو می‌خوابم» و بغض‌آلود از پسرک که...

← برای متن کامل، اینجا کلیک‌کنید.

← لطفاً ثبت‌نام کنید یا واردشوید و نظر خود را اضافه کنید.