وقتی در پاییز سال ۲۰۰۲ برای پیشنهادی عجیب و غیرعادی به بوریس جانسون که آن زمان نماینده معروف حزب محافظهکار از ناحیه هنلی بود تماس گرفتم، بعد از کمی سکوت گفت: "من با تو مبارزه نمیکنم. تو خیلی گندهای!". بعد از کمی شیرینزبانی و سعی در قانع کردن، نظرش تغییر کرد و گفت:" قبول. مبارزه میکنم. فقط قول بده دماغم را نمیشکنی." و البته من هم قول دادم دماغش را نشکنم.
← برای متن کامل، اینجا کلیککنید.